اشعار شب چهارم محرم ۱۳۹۴

  • شعر روضه:

هر چه از روز واقعه می رفت
دل عاشق به شور می افتاد
داشت کم کم غروب می آمد
داشت از عشق دور می افتاد

یک به یک جمع عاشقان را دید
که چـگونه پی لقــا رفتنـد
مثـل پروانـه ها، پرسـتوها
بهر دیــدار با خـــدا رفتند

با خودش زیر لب سخن می گفت:
خیمه ها خالی از دلاورهاست
نوبتـی هـم اگر حســـاب کند
نوبت انقــلاب خواهــرهـاست

در یـم عاشــقی شنــاور شد
دل خــود را به مـوج دریــــا زد
هر چه از عشق می رسد نیکوست
رفت مجنــون و رو به لیـلا زد

به کمر بست جوشـن خود را
مثل مـادر حماسـه بر پا کرد
رفت و استـاد در برابر شاه
با فغـان اســتغاثه بر پـا کرد؛

ای سلیمان به درگه کرمت
ســینـه ای پــر ز آه آوردم
گرچه مورم، به پیشگاه شما
بر ســر دوش، کــاه آوردم

ای که بر دیگـران نظــر داری
خاطرت هست خواهری داری؟
خاطرت هست کنج این خیمه
وارث آه مـــــادری داری ؟

پیش این چشم های خیره به ما
دوست دارم که رو سفید شوم
بنت و اُخـت شـهیدم و حالا
پیـش تو مــادر شـهید شوم

زِینِ أب هستم و جگر دارم
تا سـر جـان تو را هوا دارم
عاشقی را تمام خواهم کرد
جای یک تیغ، من دو تا دارم

این دو تا پیش کش که می بینی
هدیـه ی من بــه انقـلاب تـوأند
جای جــامه به تن کفـن کردند
تـا بـدانی در التهـــاب توأند

بهـر زینب اگـر پسر هستند
هر دو تا بهر تو سپر هستند
هر دو شاگرد درس عباسند
اهل رزمیدن و خطر هستند

لب خود تر کن و تماشا کن
رزم این بچـه شیــرهـایم را
پیششان یا علی بگو و ببین
غیــرت ایـن دلیـرهـایم را

دست رد کم بزن به سینۀ من
کاسه ی صبر من سرآمده است
رمز فتح دل تو دست من است
نوبت ذکر مـادر آمـده است…

دست رد می زنی به سینۀ من؟
سینه و میخ در که یادت هست!
قصد داری که بگذری از من؟
سیلی در گذر که یادت هست!

روضه خواند و گرفت حاجت خویش
وه که ایـن زن چـه بـاوری دارد
همه گفتند خوش به حال حسین!
چه وفـــادار خـواهـری دارد

شاعر: مصطفی هاشمی نسب

*****

  • زمینه:

فدای سرت اگه پسرهام فدات شدن
خداروشکر بچه هام علی اکبرات شدن
تا تو راضی باشی خیلی اصرار کردم
بد میشد با اینها مدینه برگردم
تسلی دل زینب فقط دعای تو میشد
هزارتا پسرم داشتم همش فدای تو میشد

………………………….

همین آرزومه که یه کاری برات کنم
خودم که نشد، ولی گلامو فدات کنم
میخواستن تا باشن پیش مرگ داییشون
میدون رو بر هم زد جنگ مولاییشون
چرا سرِ تو پایینه منم اونی که شرمنده ست
منم اگه فدائیت شم برای تو برازنده ست

……………………………

نفس میکشم ولی نفس های آخره
نگو که میخواد سرت روی نیزه ها بره
میدونم بعد از تو آواره تر میشم
اما شام و کوفه مثل حیدر میشم
سلام به تو و اصحابت خیال همتون راحت
جلو یزیدی ها باتو دوباره میکنم بیعت
شعر و سبک: برادر حمید رمی

*****

  • واحد سنگین:

بی تابی، نشستی می باری
اشک تو داداش شده جاری
غصه ی، چیو آخه داری
هنوز منو داری، چرا پریشونی
شاید دیگه مارو، قابل نمیدونی
باتو/ تا آخرش هستم/چادر کمر بستم/کنار تو باشم
بیا/ مث قدیم باشیم/باهم سهیم باشیم/ تو غمها داداشم
غریبی داداشم الهی فدات شم
***
رحمی کن، به خواهش چشمام
زینب هست، یه وقت نگی تنهام
اذن بده، برن دو تا گلهام
ببخش منو داداش، اگه کمی بیشتر
پسر ندارم تا، بدن برا تو سر
گلهام/ به عشق داییشون/ میخوان برن میدون/ نذار نامید شن
این دو/ کفنپوش خواهر/ مث علی اکبر/ الهی شهید شن
سبک: برادر حمید رمی
شعر: برادر جواد قمری

*****

  • واحد تند:

من از عاشورا اینو فهمیدم که لبیکم عاشقانه باشه
امامم رو تنها نمیذارم قراری که داشتم سرِ جاشه
ندای هل من ناصر ارباب تن اصحابش رو تکون میده
اگه حتی مرده باشی امّا صدای آقات بهت جون میده
یاد گرفتم از کلاس کربلا
خون دارم که فرش زیر پات کنم
مادر وهب عجب شعاری داد
سر خدا بهم داده فدات کنم
نفسم رو میگیره روضه حتی قدر دو بیت کوتاه
مثل اصحاب منم میخونم لک لبیک اباعبدالله
………………………….
یه جا که حرف جنگ و جهاده ملاک تنها چشم تر بودن نیست
برا جون دادن در راه ارباب بهونه ای جز نوکربودن نیست
یکی با گریه نامه نوشت و امامش رو به کوفه دعوت کرد
ولی وقت تنهایی مولاش برا تجدید پیمان غیبت کرد
لحظه لحظه ثانیه به ثانیه
پا به پای رهبرت قدم بزن
قدر یک نفس ازش جدا نشو
عاقبت بخیریتو رقم بزن
یک اشاره کنی آقاجون من میشم با نگاهت همراه
تا صدام میزنی میخونم لک لبیک اباعبدالله
…………………………
نفس هامو نذر مولا کردم به این نشون که تا آخر هستم
منم سرباز سیدالأبرار منم جزء همین لشکر هستم
تپش های قلبم رو حس کردم همون دم که اسم آقام اومد
دلم بازم بی تاب حرم شد هوای بارون از چشمام اومد
باز اگه اجابتم کنه حسین
دستمو میدم به دستای ضریح
زیر لب براتو روضه میخونم
بلند گریه میکنم پای ضریح
سجده ی شکر بجا آوردم که شدم نوکر این درگاه
رو به سمت حرم میخونم لک لبیک اباعبدالله
شعر و سبک: حمید رمی

*****

  • شور:

در نزده، درو به روم وا کردی- دلمو شیدا کردی-چی بگم آقا جون غوغا کردی
هرچه بدی کردم-خوب تا کردی-سفارشم رو به زهرا کردی-چی بگم آقا جون غوغا کردی
دنیا منو گذاشت، تو پیلة خودم
با بال روضه هات آسمونی شدم
اشاره کن تا پیش پات سرمو بدم-حسین
چطور جواب این همه کرمو بدم- حسین
آقام آقام آقام آقام حسین

زندگیمو از پای منبر دارم-لقب نوکر دارم-هم دنیا دارم هم محشر دارم
هر کی دوستت داره- بیشتر دارم- به علم و پرچم باور دارم- هم دنیا دارم هم محشر دارم
شبیه ساحلِ-دریای خوبیات
وسعم نمیرسه- جبران کنم برات
آقام آقام آقام آقام حسین
شعر و سبک: برادر علی اکبر حائری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *