بازار عید… و «ایران را دوست بداریم»

 

bazar-eid

بازار عید، آرام آرام رونق می گیرد و خانواده های ایرانی، طبق رسم هزاران ساله شان، هر کدام به قدر وسع شان در روزهای منتهی به عید نوروز، نو نوار می شوند.

عید نوروز، در درازنای تاریخ ایرانیان، عید تولید کننده های ایرانی هم بوده است چرا که حتی در راکدترین مقاطع اقتصادی کشور نیز بازارشان در آخرین هفته های سال رونق می گرفته است.

اینک اما چند سالی است که چینی ها و وارد کنندگان کالاهای قاچاق، عید نوروز ما را بیش از خود ما دوست می دارند! آنها می دانند که بازار ۸۰ میلیونی ایران در اسفند هر سال، به اندازه یک جامعه ۳۰۰ – ۲۰۰ نفری خرید می کند و این، فرصت مناسبی است تا میلیاردها دلار از این بازار پر رونق نفع ببرند.

این که دولت باید جلوی واردات بی رویه را بگیرد، مقابل قاچاق بایستد، تولید کننده داخلی جنس با کیفیت ارائه دهد، قیمت ها رقابتی باشد و … حرف هایی هر چند تکراری، اما صحیح هستند ولی آیا “منِ ایرانی”، وظیفه ای نیز در این باره دارم؟

نمی خواهم شعار دهم و بگویم حتماً جنس بی کیفیت و گران ایرانی را به کالای مرغوب و گاه با قیمت مناسب خارجی ترجیح دهیم چرا که “اقتصاد بازار” منطق خود را دارد ولی آیا همه کالاهای ایرانی در برابر خارجی ها و به ویژه چینی ها، بی کیفیت و گران هستند؟ پاسخ در باره برخی کالاها مثبت است ولی واقعیت و انصاف این است که بسیاری از محصولات ایرانی، کیفیتی عالی و رقابتی دارند.

یکی از تولیدکنندگان لباس در این باره می گوید: یک سری لباس با کیفیت عالی و با برند خودمان تولید کردیم و به مدت ۶ ماه در فروشگاه های مختلف برای فروش عرضه کردیم ولی جنس هایمان فروش نرفت. در نهایت لباس ها را به کارگاه برگرداندیم و برند خود را کَندیم و مارک های خارجی بر روی آنها دوختیم… در زمان کوتاهی همه لباس هایمان فروش رفت.

این تنها حکایت یک تولید کننده نیست بلکه بسیاری دیگر نیز چنین قصه هایی دارند. این نشان می دهد که کیفیت دستکم برخی لباس های ایرانی به حدی مرغوب است که می توان آنها را به عنوان برندهای معتبر جهانی هم عرضه کرد.

اما به عنوان یک ایرانی که نگران آینده کشور هستیم چه باید کنیم؟ پیشنهاد من این است: دستکم در کالاهایی که کیفیت یا قیمت ها برابری می کند، حتماً حتماً کالای ایرانی بخریم. وقتی تولید کننده ایرانی پیراهنی با کیفیت خوب تولید می کند، وقتی مداد و دفترش عالی است، زمانی که بهترین کفش ها را عرضه می کند، یا برخی لوازم خانگی ایرانی واقعاً با مشابه های خارجی رقابت می کنند، یا مواد غذایی داخلی با کیفیت مرغوب توزیع می شوندو … آیا جفا به آینده کشور نیست که این همه تعهد داخلی به کیفیت تولید را نادیده بگیریم و رو به خارجی ها میدان دهیم و مشخصاً کالاهای قاچاق بخریم؟!

باز هم می گویم؛ منظورم این نیست که جنس بی کیفیت داخلی بخریم ؛ نه! همه ما باید مدیریت هزینه کنیم و تولید کننده ایرانی هم باید بداند که برای حفظ حیاتش چاره ای جز افزایش کیفیت ندارد اما ، سخن اینجاست که وقتی با کالای ایرانی با کیفیت مواجه می شویم، آن را به کالای خارجی ترجیح دهیم. اگر چنین باشد، دیگر آن تولید کننده لباس با کیفیت ایرانی مجبور نمی شود برند خود را فدا کند و لباس مرغوبش را به عنوان محصول خارجی عرضه کند.

می گویند بعد از جنگ جهانی دوم، قیمت کفش خارجی مرغوب در ژاپن ۲ ین بود و کفش چوبی ژاپنی ۳ ین قیمت داشت ولی ژاپنی ها، ترجیح می دادند کفش داخلی را ولو گران تر بخرند. چنین ملتی است که در مدت زمان کوتاهی می تواند از زیر آوار بمب اتمی بیرون بیاید و عنوان سومین اقتصاد برتر جهان را به خود اختصاص دهد.
اما در ایران، نه تنها حاضر نیستیم جنس معمولی ایرانی را بر جنس بهتر خارجی ترجیح دهیم، بلکه حتی در بسیار مواقع، کالاهای واقعاً مرغوب کشورمان را کنار می زنیم و جنس خارجی می خریم، ولو با قیمتی گزاف تر!

نمی توانیم از بیکاری جوانان، رکود اقتصادی، عقب ماندن از قافله توسعه و … سخن بگوییم و زمین و زمان را متهم کنیم و خود را خارج از همین زمین و زمان بدانیم.

فراموش نکنیم وقتی که در شرایط برابر، جنس خارجی و به ویژه قاچاق را انتخاب می کنیم، در حال تایپ یک یا چند کلمه از حکم اخراج یک کارگر ایرانی هستیم.
کمی وطن دوست باشیم، کمی به فکر هموطنان مان باشیم، کمی انصاف داشته باشیم ، کمی به این فکر کنیم که وقتی خودمان با دست خودمان به بیکاری دامن می زنیم، ممکن است فردا یکی از همان بیکار شده ها، از دیوار خانه خودمان بالا برود یا از سر استیصال، شیشه خودروی مان را بشکند و ضبطش را ببرد!
کمی بیشتر در این باره فکر کنیم؛ ایران را دوست بداریم؛ ایرانی های زحمتکش را هم دوست بداریم.

 

منبع: عصر ایران؛ جعفر محمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *