متن سخنرانی استاد علی مخدوم در شب عاشورا (ایثار حسینی) + صوت
فضایل حسینی
مجلس دهم: ایثار حسینی
خلاصه سخنرانی:
|
متن کامل سخنرانی:
در ذکر فضایلی که شبهای گذشته خدمت شما عرض می کردم، به تناسب می خواهم امشب از ایثار حرف بزنم. ایثار چیست؟ ایثار به معنای از خود گذشتگی است برای دیگری یا دیگران نسبت به مال، جان و نسبت به آنچه انسان در اختیار دارد. مقدم داشتن دیگران بر خویشتن است.
* جلوه ی ایثار در تربیت شدگان مکتب نبوی(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
در زمان پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، زمانی که هجرت اتفاق افتاد، مسلمانان مکه، زندگی خود را رها کردند و همراه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به مدینه رفتند. کفار مکه اجازه نمی دادند کسی از مایملکش چیزی با خودش همراه ببرد. یک مدتی را در مدینه، مهمان برادرانشان از انصار بودند؛ مهاجران مهمانان انصار بودند. خوب [زمان] می گذشت. این مهمانان را سعی کردند به خوبی بهشان رسیدگی کنند. تلاش می کردند در شرایط مناسبی در خدمت برادرانشان باشند. چند سالی به این منوال گذشت، زندگیشان به گونه ای شد که تقریبا آنچه داشتند با برادران مهاجرشان نصف کرده بودند؛ دارایی خودشان بود هان! همه هم انسان های متمولی نبودند. یکی از آنها ابوایوب انصاری است که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی رسیدند، رفتند در منزلش. همان آدمی که یک بار گفت یا رسول الله! من دوست دارم شما را به شام مهمان کنم. وقتی حضرت را مهمان کرد، کرامتی را از امیرالمونین(علیه السلام) دید. تعداد زیادی همراه حضرت به منزل ابوایوب انصاری آمده بودند. شرایط برای ابو ایوب سخت شده بود که مبادا غذا کم بیاید. پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود نگران نباش. امیرالمومنین(علیه السلام) رفت و مشغول توزیع تنها غذایی که داشتند شد. ابوایوب برای آن مهمانی، تنها یک بز داشت که آن را قربانی کرده بود، غیر از آن هیچ نداشت. [انصار] آدم های متمولی نبودند اما به امر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مسیر اعتلای دین خدا، آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشته بودند.
[در پی این شرایط زمانی رسید که] یهودیان بنی نضیر در واقعه ای که رخ داد، تسلیم شدند و غنائم متعددی به بیت المال مسلمین رسید. به خاطر این غنائمی که به بیت المال مسلمین رسیده بود، حضرت به انصار فرمودند (خوب توجه کنید، اینکه من در چند شب گذشته عرض کردم یکی از معجزات حضرت همین است. من به واقع تصورم این است، از جمله معجزات اولیای ما از نبی مکرم اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تا ائمه اطهار(علیهم السلام)، معجزه ای است که در ساختن انسان ها در همه این قرون کردند. باور کنید معجزه است. ما ممکن است تعجب کنیم وقتی یدی بیضا شود؛ آنچه درباره حضرت موسی(علیه السلام) نقل کردند که دستشان را به جیب مبارک می بردند وقتی بیرون می آوردند نورانی بود. حضرت عیسی(علیه السلام) با گل پرنده ای می ساختند، در آن می دمیدند به برکت آن نفس مطهرشان زنده می شد، جان می گرفت. مردگان با دم مسیحایی آن حضرت زنده می شدند. همه اینها قبول، اما معجزات فوق العاده نبی مکرم اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چیز دیگری است: ابوذر می سازد، سلمان می سازد، مالک می سازد. بعد از هزار و چهارصد سال امروز ما مفتخریم به اینکه امام راحل عظیم الشان ما، جرعه ای از آن دریای ناب بود که در کویر ظلمانی دوران مدرن، چنان جاری شد که حیات بخشید. این خیلی اعجاز بالاتری است. پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از معجزاتشان این بود که این انسان ها را این گونه تربیت کردند.) وقتی غنائم بنی نضیر رسید، حضرت به همان انصار که ثروت چندانی نداشتند، در این چند سال مهمان هم به آنها اضافه شده بود، فرمودند می توانید اموالتان را نصف کنید با برادران مهاجرتان، غنائم که آمدند برای شما جبران می شود و از غنائم به شما داده می شود و یا می توانید صرف نظر کنید، اموالتان بر جای خود باشد، اموالی که از غنائم به دست می آید، زندگی مهاجران را تامین کنیم. می دانید جوابشان چه بود؟ اعراب بادیه نشینی که ذکر کرده اند گاهی برای یک حیوان، سال ها با هم جنگ می کردند و خون ریزی می کردند، اینها تحت تربیت نبی مکرم اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) درآمده بودند. جوابشان این بود که ما هم اموالمان را نصف می کنیم و هم غنائم برای برادرانمان باشد. آیه کریمه نازل شد (وَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فی صُدُورِهِمْ حاجَهً مِمَّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ) ایثار می کنند (وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون)۱ دیگران را بر نفس خودشان مقدم می دارند، اینها اهل فلاحند.
یکی از جاهایی که به صورت واضح در آیات کریمه قرآن درباره ایثار بحث شده است، همین آیه است. اول خصلت مهمان نوازی آنها را تعریف میکند و بعد (و من یوق شح نفسه) چطور؟ وقتی انسان بتواند از نیازهای خودش عبور کند.
* ایثار، بخشش از آن چیزی است که انسان، خود به آن نیازدارد
ببینید صحبت از این نیست که یک داشته ای را انسان دارد و اضافه است. شما درآمدی را داشته باشید و اضافه باشد و آن را انفاق کنید، نه. صحبت از این است که درآمدی را دارید، خودتان به اصطلاح عوامانه امروزی، خودتان زخم دارید، به جای زدن به زخم خودتان، نگران دیگران هستید، به این ایثار می گویند.
* اهل بیت(علیهم السلام) اسوه های ایثار
آیه کریمه سوره انسان که خاطرتان هست. خاطرتان هست، رخ نمودن ایثاری که با زیبایی اخلاص همراه بود و باز در طول تاریخ، موجب افتخار همه است. برای چه کسی بود؟ امیرالمومنین(علیه السلام) در خانه به اندازه کافی آذوقه نداشت. جو قرض گرفت. آن جویی که قرض گرفته بود، آرد کردند، نان درست کردند، نانی که درست شد آن روز روزه بودند [و غذای افطار آنها بود] به شامگاهان که رسید، کسی در خانه آنها را زد، نیازمند بود، افطارشان را به او دادند. روز دوم دیگری آمد باز نیازمند بود و باز غذای خود را در اختیارشان قرار دادند. روز سوم همچنان روزه بودند و باز این غذا را به نیازمند دادند (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیرا) ۲
من شب های گذشته در خصوص اخلاص خدمت شما عرض کرده ام. ببینید صحبت از ارزش مادی یک امر نیست، در اخلاص. صحبت در این است که ما عمل جزئیمان هم صرفا با نگاه به سوی خدا تعریف شده باشد. آن عمل جزئی عرض کردم می تواند عمل فردی ما باشد، عملی در جامعه باشد، عملی در خدمت به خلق باشد، عملی در حوزه فرهنگ باشد، عملی در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی و …، هر عملی که باشد تعبیری از علامه طباطبایی(ره) خدمتتان عرض کردم که می فرمود من اکسیری را سراغ دارم که اکر بر هر عملی بزنید، تا پایان حیاتتان ارزشمند خواهد ماند (همین اخلاص). و رفتار این خاندان، عظمتش به همین اخلاص است.
* ایثار، اوج تبلور انسانیت و از آثار سخاوت است
بزرگان گفته اند ایثار، اوج تبلور انسانیت است. اهل اخلاق و عرفان ما فرموده اند که انسان تربیت شده، وقتی به مراتب عالی اخلاقی و عرفانی می رسد، شما می توانید از او انتظار ایثار داشته باشید، چون قرار است که دیگر خودش را نبیند و برای دیگران باشد.
در اصطلاح علم اخلاق، ایثار از آثار سخا است. سخاوت از جمله اوصاف اخلاقی است که ذکر کرده اند به این معنا است که انسان به گونه ای رفتار کند که چیزی را نیاز داشته باشد، جوانمردانه در اختیار دیگران قرار دهد. تکرار میکنم ایثار از آثار سخا است یعنی سخاوت را شما داشته باشید، با آن تمرین کنید، نه [فراتر از آن] با آن زندگی کنید، می تواند به آستانه ایثار شما را برساند.
* با نفس گرم اولیای خدا و اخلاص در عمل، می توان راه صدساله ایثار را یک شبه پیمود
من شبهای گذشته هم خدمت شما عرض کرده ام آنچه از مسائل اخلاقی این چنینی گفته می شود که نوعا دارای فرایندهای زمانی بسیار طولانی ای هستند، انفاس قدسیه ی اولیای الهی و اخلاص انجام دهندگان آن، می تواند آن دوره زمانیش را بسیار کوتاه کند. نمونه بارزش، شاهد بارزش شهدای عظیم الشان ما هستند. شهدای ما نوعا در سنینی بوده اند که در این سنین، توقع سیر و سلوک نمی رود. از چهارده پانزده شانزده سال بگیرید تا بیست و هفت هشت ساله ها. بزرگانی هم داشته ایم. همه شهدا عزیزند اما آنچه جلب توجه می کند این است که یک جوان مثلا هفده ساله مثلا هجده ساله، افسانه نیستند، خانه هایشان همین نزدیکی ها است هنوز پدرانشان، مادرانشان خواهرانشان و برادرهایشان بین ما هستند. افسانه نیست. واقعیت است. باور کنید انسان می شود با تعالیم این دین، به آنجا برسد که برسد، مسیرهایی را طی کند که طی کند.
* کربلا، نهایت بالندگی و ایثار
کسی که ایثار می کند، نوعا اینچنین است که کمترین بهره را برای خودش دارد، بیشترین فایده را مایل است برای دیگران داشته باشد. کمترین توقع هم از دیگران برای تشکر ندارد. نه اینکه برای تشکر توقع داشته باشد.
کربلا لحظه لحظه اش این درس اخلاق است. کربلا لحظه لحظه ی حضورش این است که شما ملاحظه کنید ببینید انسان های متعالی که در این مکتب تربیت یافته اند، آنجا در اوج بالندگی، در اوج بزرگی، در اوج انسانیت، در شرایط ایثارند.
ایثار چقدر در زندگی ما جا دارد؟ بچه ها نسبت به پدرانشان، پدران نسبت به فرزندانشان. خیلی شرایط نامتقارنی است نسبت به آموزه هایمان. شب های گذشته عرض کردم متاسفانه ما به همه چیز به شکل معامله نگاه می کنیم. “این کار را بکنم در مقابلش برای من چه می کنی؟” برادران مسلمان همین طورند، همسایه ها همین طورند.
من جمله ای را شبهای گذشته بارها تکرار کرده ام دوباره هم خدمت شما یادآوری میکنم: قرار نیست همه ما به مرزهای عالی اخلاقی از فردا برسیم، اما باید گام به گام آغاز کرد، باید کم کم چنین شرایطی را در زندگی جاری کرد. باید بوی حسین بن علی(علیه السلام) در جای جای زندگی ما محسوس باشد. باید این بو را بتوان حس کرد. باید تناسبی بین زندگی من زندگی موالی من وجود داشته باشد.
ایثار، نتیجه آن وفایی است که عرض کردم شب گذشته. نتیجه احساس مسئولیتی است که خدمتتان گفته شد. داشتم عرض میکردم برادر نسبت به برادر حاضر نیست گذشت داشته باشد. چرا باید این طور باشد؟ چرا من جرعه ای از این اکسیر، جرعه ای از این آب حیات را نباید در زندگی خودم جاری کنم؟ باور کنید اگر [ایثار را] وارد زندگیمان کنیم، این شب قدسی بسیار با عظمت، که شب عاشورا است، شب ایثار است، ماها حس بهتری خواهیم داشت هان! حس حسینی بودن در ما زنده تر خواهدبود. آن اسلامی که در مقابل حسین بن علی(علیه السلام) قرار گرفت است که می گوید اینجا به منفعت است، آنجا نیست [نگاه منفعت طلبانه دارد] رفتارهای عجیب و غریب از خود نشان می دهد، در دوره ای یک رفتار از خود نشان می دهد، در دوره دیگر همان حاکمان اموی رفتار دیگر از خود بروز می دهد. اینها فقط ثمره تزویر آنها است نه دینداری آنها.
* ایثارگران بر کسی منتی ندارند
اگر می خواهیم ایثارگر باشیم، باید یادمان باشد قرار نیست بر کسی منت داشته باشیم. شما یک جا پیدا کنید که امام حسین(علیه السلام) فرموده باشد که من بر امت بعد از خودم منت دارم، به دین خدا منت دارم. باور کنید از این خبرها نیست. بعد ما نکند احساس کنیم، یک گام در مسیر اعتلای دین خدا، در مسیر خدمت به مردم، در مسیر خدمت به نظام برداریم خبری شده است، همه وامدار ما هستند، همهه باید صف بکشند تشکر کنند!
* ایثار در جایی که منفعتی برایمان در پی ندارد، زیباتر و واقعی تر است
ایثار آنجایی قشنگ تر می شود، آنجایی واقعی تر می شود که من و شما [ایثار] در زندگیمان یک جایی باشد که فاصله اش [از منفعت ما] بیشتر باشد. پدر و مادر وقتی برای فرزندانشان، فرزندان برای پدر و مادر، برادر و خواهر برای هم، وقتی خدمتی می کنند، به اصطلاح عوام جای دوری نمی رود. اما این فاصله وقتی بیشتر می شود چه؟ من وقتی فرزند خودم مریض است، از صمیم جان [ناراحت می شوم] معمولا رفقا می گویند آدم فرزندش مریض باشد خیلی سخت تر از این است که خودش مریض باشد. حیفم می آید این را نگویم خدمتتان که با این وجود در این خاندان ایثارگرانه فرزندت را قطعه قطعه کنند برای دین، حاضری راحت تقدیم کنی.
این ایثار این از خود گذشتگی، این احساس غیرت، وقتی زیباتر و پررنگ تر می شود که من و شما برای سایر برادران مسلمانمان هم نگران شویم. حالا بچه ی من نه، بچه برادر مسلمانم در شهر دیگری، در کشور دیگری.
این وطن روم و عراق و شام نیست این وطن جایی است کو را نام نیست
ما برادران زیادی می توانیم داشته باشیم و نگرانی های فراوانی.
* با تمرین مداوم ایثار، نسبتمان را با اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بیشتر کنیم
عرضم را زیاد طول ندهم. امشب شب دیگری است اما حیفم می آید که ما اندکی فاصله بگیریم. سال ها توفیق این را پیدا کنیم که زیر بیرق اباعبدالله(علیه السلام) سینه بزنیم اما نسبتمان را با حضرت بیشتر نکرده باشیم، نسبتمان را نزدیک تر نکرده باشیم.
ایثار را شروع کنید. از خانواده های خودتان شروع کنید. اما هر چه فاصله بیشتر می شود یادتان باشد، همان تمرینی ولو هفته ای یک بار ماهی یک بار، همان تمرین را که انجام می دهید، مواظبت کنید و به نام اینکه پیروان این خاندان هستید، نه در دهه محرم بلکه در تمام عمرتان، به نام برکت این خاندان، خواهشم این است مواظبت کنید.
چرا این طور باشد در جامعه ما که انسان وقتی ازدواج می کند(چه خانم و چه آقا) مثل این است که اسیری رفته است، چه رفتار خودش نسبت به خانواده همسرش و چه رفتار خانواده همسر نسبت به او.
خدا کند جامعه ما به معنای واقعی حسینی شود.
فایل صوتی:
01-sokhanrani-1393.8.12-makhdoom.mp3
Version: 8.12
——————————-
۱. الحشر : ۹
۲. الإنسان : ۸
دیدگاهتان را بنویسید