متن سخنرانی استاد علی مخدوم در شب هفتم محرم (فعالیت حسینی) + صوت
فضایل حسینی
مجلس هفتم: فعالیت حسینی
خلاصه سخنرانی:
|
متن کامل سخنرانی:
شب های گذشته فضایلی را محضرتان عرض می کردم با این قید که فضایلی که در مکتب امام حسین(علیه السلام) و اتفاقا فضایلی است که گاهی اوقات به نظر می رسد در جامعه ما یا کمرنگ می شود و یا گاهی خدای نکرده برای اقشاری رو به فراموشی می رود. و عرض کردم از نظر اخلاقی وقتی فضیلتی کمرنگ می شود، به معنای پر رنگ شدن رذیلت مقابل آن است؛ به معنای این است که هر مقدار آن فضیلت، رها شده در جامعه، زشتی و رذیلت جای آن را گرفته است.
فضیلتی که امشب می خواهم درموردش محضرتان نکاتی را عرض کنم، امیدوارم اولا خودم و ثانیا شما بزرگواران بتوانیم زمینه ساز ایجاد چنین فضیلتی در جامعه باشیم، فعالیت است، فعال بودن، تلاش.
ای بسا در نگاه اول، در این ابتدای عرضم مورد این نقد قرار بگیرم که فعالیت، چه قدر می تواند فضیلت باشد؟ به تعبیر ما طلبه ها ثم ثانیا این بحث بشود که کجا می خواهید این را در مکتب حسینی جستجو کنید؟ از شما اجازه میخواهم در اثناء بحث این مطلب روشن بشود.
* عمل صالح، به معنای انجام کارهای شایسته و درست است
یک سوره ای که احتمالا بخش زیادی از این جمع حفظ هستید، سوره مبارکه عصر است: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) کار می کنند، کار شایسته می کنند. من چند شب پیش معنای صالح را بهش اشاره ی ظریفی داشتم، حالا بیشتر به آن اشاره می کنم. صالح و اصلاح از ریشه صلح، دو معنا دارد: یک معنا به معنای آشتی است، یک معنا به معنای شایستگی است. وقتی می گویند عمل صالح، به معنای آَشتی نیست، به معنای عمل شایسته است، عمل درست، کار درست.
اباعبدالله(علیه السلام) در نامه خود به محمد حنفیه برادر خود، آنجایی که توصیف می کنند علل قیام را، اولین چیزی که بیان می کنند، این است که من قصد دارم در کار امت جدم، اصلاح ایجاد کنم. این هم از ریشه صلح است و نه به معنای آشتی بلکه به معنای شایستگی است.
* فعالیت، مهمترین فضیلت اخلاقی
یکی از علمای بزرگ اخلاق ما، یک نکته ای را می فرمودند خیلی زیبا: می فرمودند یکی از مهمترین و ای بسا مهمترین فضیلت اخلاقی، همین فعالیت است، کوشش است، تلاش است. فرمود (لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى) ۱ برای انسان نیست، جز آنی که دارد تلاش می کند.
* حکومت نبوی در مدینه، مصداق فعالیت مداوم در عرصه های مختلف
پیامبر مکرم اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی به مدینه تشریف بردند، حکوت تشکیل دادند، مسجد ساختند، دیگر چه کردند؟ پیمان برادری ایجاد کردند. من اینها را تک تک خدمتتان یادآوری می کنم، همه را می دانید اما یک مقدار در زمینه هر یک تامل بفرمایید. مسجد ساختن یک کار عمرانی است. حضرت شرکت کردند حتی در بنا کردنش، حتی در بناییش.
از همین فرصت استفاده می کنم محضرتان یادآوری می کنم یادتان باشد تا عمر دارید تا فرصت دارید تا زمینه دارید، تلاش کنید که بنایی برای رضای خدا داشته باشید یک جایی؛ یعنی یک سازه، یک ساختمان. تصور نکنید همواره کارهای اندیشه ای، کارهای فکری، کارهای زیربنایی [فقط لازم است]آنها خیلی خوبند؛ اما این هم یک چیز دیگر است؛ روایاتی که درباره ساختن مسجد است را ملاحظه بفرمایید.
تا فرصت دارید تا زمینه دارید، تلاش کنید که بنایی برای رضای خدا داشته باشید یک جایی؛ یعنی یک سازه، یک ساختمان. تصور نکنید همواره کارهای اندیشه ای، کارهای فکری، کارهای زیربنایی [فقط لازم است]. آنها خیلی خوبند؛ اما این هم یک چیز دیگر است.
برگردم روی عرضم: [بنای مسجد] یک فعالیت کاملا فیزیکی است. در کنار آن، حکومت تشکیل می دهد، یک فعالیت کلان سیاسی- اجتماعی است. آن هم شوخی نیست، برای مردمی که برخی از ابتداییات تمدن را نداشتند! برای چنین آدم هایی یک ساختار منظم حاکمیت فراهم کردن، واقعا ساده نیست، فعالیت شبانه روزی می خواهد.
همان پیمان برادری که ایجاد می کنند، شما فکر می کنید خیلی راحت است؟ با همه ی تناسب هایی که بین این جمع بزرگوار و ارجمند وجود دارد اینجا، انقدر ساده نیست که با نیم ساعت صحبت کردن، یک ساعت صحبت کردن همه رضایت بدهند، تعهد کنند با همدیگر برادرانه در ادامه زندگیشان رفتار داشته باشند، حقوق همدیگر را برادرانه لحاظ کنند، یعنی عین برادر شرایطشان را بسنجند. واقعا ساده نیست.
اینها را که راه بردند، می دانید، جنگ ها شروع شد؛ کفار مکه حمله کردند. جنگ بدر، جنگ احد، همین طور جنگ های بعدی. هشتاد و چهار جنگ را پیغمبر پیش بردند در دورانی که بعد از هجرت به مدینه بود. واقعا فکر می کنید حکومت نبوی در مدینه چه امکاناتی داشت؟! هنوز چیزی جمع نکرده بود، نه به لحاظ مادی نه به لحاظ ساختارها نه به لحاظ توانمندی. در تاریخ بروید ملاحظه بفرمایید، برخی غزوات مردم شمشیر نداشتند با چماق می رفتند جنگ می کردند؛ اما جنگ می کردند. بعضی جاها شمشیر داشتند اما غلاف شمشیر نداشتند، یعنی توانسته فقط یک شمشیر خریداری کند. اینکه بسیاری از آنها اسب نداشتند، مرکب نداشتند این به جای خود! ولی می جنگیدند و در نوع این جنگ ها موفق بودند.
کجاها ناموفق بودند؟ آنجاهایی که ناموفق بودند باز بروید ملاحظه بفرمایید، پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بعد از جنگ چه به آنها گفت؟ مثلا جنگ احد، گفت شما چشمتان به مطامع دنیوی شد این طوری شد دیگر. لحظه ای آن فعالیتی که وظیفه آنها بود در جنگ احد رها کردند، گلوگاه هایی که مسیر حضور دشمن بود و باید آنجا فعال می بودند، این فعالیت رها شد. فکر کردند هر کس به کس دیگر بسپارد، حل می کند مسئله را. فرصتی پیش آمد، شرایطی پیش آمد که فقط لطف خدا بود و غیرت عده ی معدودی از جمله امیرالمونین(علیه السلام) که جنگ مغلوبه ی کامل نشد؛ جنگ احد جنگی بود که حتی شایعه ی شهادت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پیش آمد. چطور می شود؟ لحظه ای از فعالیت واقعی است. این یک تجربه ای است که در تاریخ اسلام مکرر پیش آمده است، در عوض شما بروید ملاحظه بفرمایید ما یک غزوه ای داریم که ذکر کرده اند برخی مسلمانان شرکت کننده در آن غزوه، کفش هم نداشتند. خیلی عجیب است، بعد توی آن غزوه، پیروز از میدان بیرون می آیند.
* دعا و توکل پشتوانه ی فعالیت، نه جایگزین آن
واقعا اینها باور کردنی نیست، اگر ما شاهد نزدیکی مثل دفاع مقدس را نمی داشتیم. من می دانم برحق بودن بخشی از مسئله است، دعا کردن بخشی از مسئله است؛ اما باور بفرمایید بخش مهم دیگری که آن دعا پشتوانه ی آن می شود، برکت آن می شود، فعالیت آدم است. نمی شود آدم در منزل بنشیند و بگوید خدایا برکتت را برسان بعد با ذکر و دعا و … . چقدر باب شده جوانان ما دنبال این می گردند چه دعایی بخوانیم تا فلان کارمان حل بشود. چه کسی گفته دعا این است؟ دعا قسمی از نیایش است، سخن گفتن با خدا است، عذر می خواهم دور از شأن جمع، گدایی که نیست! جوان امروز ما فکر می کند فعالیت مال ماشین آلات است. یعنی چه؟! حالا تعابیر را استفاده نمی کنم، تعابیر قدیمی تر و سنتی تر این را به حیوانات نسبت می دادند، من یک مقدار پیشرفته ترش را عرض کردم!
دعا کردن بخشی از مسئله است؛ اما باور بفرمایید بخش مهم دیگری که آن دعا پشتوانه ی آن می شود، برکت آن می شود، فعالیت آدم است. نمی شود آدم در منزل بنشیند و بگوید خدایا برکتت را برسان بعد با ذکر و دعا و … . چقدر باب شده جوانان ما دنبال این می گردند چه دعایی بخوانیم تا فلان کارمان حل بشود. چه کسی گفته دعا این است؟ دعا قسمی از نیایش است، سخن گفتن با خدا است، عذر می خواهم دور از شأن جمع، گدایی که نیست!
جوان امروز ما واقعا فکر می کند فعال نباید باشد. باز هم دور از شأن جمع، معمولا وقتی هم دنبال کار می گردد، می گوید اگر بشه کاری باشد که آدم راحت پشت میز بنشیند، خیالش هم راحت باشد که چون شغل رسمی است حتما شرایطش جور است. این هم یک تصویر غلط است! چرا باید در جامعه ی ما کار رسمی، کار اداری به معنای این باشد که حقوق تو سر جایش است، کار کردی یا نکردی، فعالیتی انجام دادی یا ندادی. این کجایش با معیارهای دینی ما سازگار است؟ سازگار نیست.
یکی از بزرگان اخلاق می فرمود سه واژه نمی دانم، نمی توانم و نمی شود، در قاموس انسانی نیست. خوب توجه کنید، نگفت استاندارد دینی دارد یا ندارد، نگفت بالاخره در دین مورد تایید است یا نه، [فرمود] در قاموس انسانی نیست! یعنی آدم اگر آدم است، نباید بگوید نمی دانم. برود یاد بگیرد! نباید بگوید نمی توانم. چرا نتواند؟
یکی از بزرگان اخلاق می فرمود سه واژه نمی دانم، نمی توانم و نمی شود، در قاموس انسانی نیست.
امیرالمومنین(علیه السلام) یک جایی حیوانشان را می بستند، بعد یکی آمد خدمتشان عرض کرد که آقا جان چرا توکل نمی کنید به خدا؟ بسپارید به خدا. امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند نه، هم می بندمش و هم به خدا توکل می کنم. ۲ گفت “با توکل زانوی اشتر ببند”.
این یک تصور کاملا نادرست است که ما فکر کنیم نباید تلاش کرد، حداقلی باید تلاش کرد، در همه سطوح در همه ظرفیت ها. دانش آموزان ما چرا فکر می کنند بدون فعال بودن وظیفه خود را انجام داده اند؟ از پایین ترین سطوح تحصیلی تا عالی ترین مراتب تحصیلی ما وظیفه داریم در بهترین وجه فعال باشیم، وظیفه ی دینی ما است بعد آن وقت وظیفه ی انسانی ما هم هست. معنا ندارد جوان ما افتخار می کند که من مطلب را ننوشتم، پرسیدم نوشتم! خیلی شرمندگی دارد، باور کنید شرمندگی دارد.
* اگر فعالیت و تلاش، فضیلت نبود، هیچ گاه حماسه کربلا شکل نمی گرفت
کار برعکس شده است؛ رذیلت جای فضیلت را گرفته است؛ بی کاری و خواب آلودگی ارزش شده است. اگر قرار بر حاکمیت این رذیلت بود، مطمئن باشید هیچ وقت کربلایی شکل نمی گرفت. هیچ وقت سراغ قیام نمی رفتند امام. بالاخره ولو به ظاهر ولو با یک ریش سفیدی یک فکری می کردند؛ اما صحبت از این است که به کربلا می آیند با همه ی مشقاتش. خانواده خود را می آورند با همه ی مشقاتش، آن همه سختی می کشند با همه ی مشقاتش بعد با چه ظرفیتی از فعالیت. ان شاء الله شب عاشورا خدمتتان این را شفاف تر خواهم گفت، شما ملاحظه کنید شب عاشورا را مهلت گرفتند یک روز. می دونید برای چه؟ برای اینکه احساس عمومی کاروان این بود که در زمینه ی عبادت، فرصت بیشتری می خواهند. این یعنی فعال بودن.
* کسب روزی حلال برای مردان و خانواده داری برای بانوان، از مصادیق فعالیت عبادی و فضیلت است
فعال بودن در عبادت، فعال بودن در رضایت خدا، تفاوتی ندارد بین اینکه شما عمل عبادی مثل نماز و روزه انجام دهید یا کار برای رزق حلال انجام دهید.
کار برعکس شده است؛ رذیلت جای فضیلت را گرفته است؛ بی کاری و خواب آلودگی ارزش شده است. اگر قرار بر حاکمیت این رذیلت بود، مطمئن باشید هیچ وقت کربلایی شکل نمی گرفت.
پیامبر بزرگوار اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دو جمله دارند خیلی زیباست. حضرت می فرمایند برای مردان امت من به مثابه ی جهاد این است که بروند کار کنند برای اینکه خانواده شان در رفاه باشد. می گویند کسی که کار می کند برای رفاه خانواده اش، کالمجاهد فی سبیل الله است ۳. البته به موازات آن هم بیان می فرمایند که برای بانوان، (جِهَادُ الْمَرْأَهِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ) ۴ خانواده داری، همسرداری، بهترین جهاد بانوان امت من است. یعنی چه؟ باور کنید هیچ کدام این دو جمله به معنای خمودگی، بطالت، خستگی و این موارد نیست، هیچ کدامش نیست. معنا ندارد جوان مسلمان، جوان شیعه، از مقدار توانی که دارد بگوید من انقدر مصرف می کنم کافی است، انقدر کار می کنم کافی است، انقدر فعالیت می کنم کافی است. کی گفته است کافی است؟!
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما، عدم ما است
جوان شیعه در هر موقعیتی که هست، باید تمام توانش را به خرج دهد و فعال باشد. فعال باشد برای چه؟ برای اینکه خودش را آبرومندانه سرپا نگه دارد و بتواند دستگیری کند و بتواند خدمت کند به بندگان دیگر خدا.
امروز در نظام ما، شما در هر جایی که باشید، از یک دانش آموز تا یک دانشجو تا کارمند تا هر کار دیگری که انجام بدهید، باور بفرمایید هر مقدار فعالیت، گرچه در ازای آن حقوقتان را دریافت می کنید، اما هر مقدار فعالیت، خدمت به دیگران است و این به شدت با ارزش است.
* ترک فعالیت به بهانه ی عبادت، عملی شیطانی است
امام صادق(علیه السلام) یک کسی از خواص اطرافیانشان، تاجر بود، خیلی هم وضع [مالیش] خوب بود. یک وقت امام از او سراغ گرفت گفت فلانی چه کار می کنی؟ خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد که الان با مال التجاره و سرمایه ام دیگران دارند کار می کنند، من ضرورتی ندارد[کار کنم]، دارم الحمدلله اندازه ی کافی، دارم بقیش را هم به اصطلاح امروزی سرمایه گذاری کرده ام، نیازی نیست، بازنشستیم به اصطلاح. امام صادق(علیه السلام) خیلی جاب تکان دهنده ای داد. فرمود (هذا من عمل الشیطان) همین که گفتی عمل شیطانی است. تاجر بود هان، کاسبیش هم مستقیم نه برای امام صادق (علیه السلام) بود نه برای دیگران بود، البته خیلی آدم خدمت گذاری بود و کمک می کرد به دیگران. بعد هم نگرانی نداشت از افزایش سزمایه اش؛ سرمایه اش افزایش پیدا می کرد، جایی سرمایه گذاری کرده بود؛ اما امام فرمود هذا من عمل الشیطان؛ اینکه تو بی کار باشی از عمل شیطان است. حالا چرا در خانه نشسته بود؟ قبلش به امام عرض کرده بود که من ترجیح دادم، الان سرمایه ام دارد کار می کند، از الان به بعد را با عبادت سپری کنم. آن وقت امام فرمود هذا من عمل الشیطان! ۵
* فعالیت در سیره ی امیرالمومنین(علیه السلام)
امیرالمونین(علیه السلام) چند سال خانه نشین بود؟ بیست و پنج سال. در بیست و پنج سال خانه نشینی، گرچه بسیاری از اوقات نسبت به حاکمیت دستگیری می کرد، کمک می کرد، همفکری می کرد، نمی گذاشت اسلام و نظام ضربه بخورد؛ اما علاوه بر خدمات این چنینی که داشتند، بیست و شش مزرعه بزرگ را آباد کردند! می دانید یعنی چه؟ می دانید زمین بایر را دایر کردن یعنی چه؟ بعد حضرت صفر تا صد کار را هم زحمت می کشیدند، قنات باز می کردند، چاه حفر می کردند؛ خود حضرت.
ذکر کرده اند یک وقتی چند روز مشغول حفر یک چاه بودند، به آب نرسیده بود. بسیار هم مقید بودند، وسط کار موقع اذان ظهر شد حضرت از چاه آمدند بیرون نمازشان را خواندند بعد یک غذای مختصری میل کردند دوباره رفتند داخل چاه. به سنگی رسیدند، سنگ شکافته شد آب جوشید. نکته اش را توجه بفرمایید، در فضای عربستان چاهی که به آب برسد، یک فتح الفتوح است دیگر. آب جوشید، وقتی حضرت سریع آمدند بالا دیدند چند نفری از بستگانشان آن اطراف چاه بسیار خوشحال هستند، نشسته اند خیلی خوشحالند از اینکه الحمد لله این هم فراهم شد. میدانید چرا؟ به خاطر اینکه حضرت بسیار به اطرافیانشان کمک می کردند. اجازه دهید نکته ای را در بین عرضم یادآوری کنم خدمتتان، یادتان باشد نیازمندان، به خصوص اگر در فامیل انسان باشند، وظیفه ی انسان سنگین تر است.
حضرت از چاه آمدند بیرون و آب بالا زد. وقتی آّب بالا زد، اینها خیلی خوشحال شدند. حضرت فرمود من از شما معذرت خواهی می کنم اما قصدم این بوده که این مزرعه را تماما وقف فقرا و مساکین کنم. می گویند هنوز پای ایشون در گل قنات بود گفتند کاغذ و قلم بیاورید من همین جا یک کاغذی بنویسم این را تقدیم کنم. ۶ بله میشود آدم این طور زندگی کند.
* حیات طیبه در گرو عمل شایسته
آیه کریمه قرآن است (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى) اگر کسی عمل صالحی انجام دهد از مردان یا زنان امت من. توجه کنید عمل صالح؛ کار درست؛ کار شایسته، نه خواب، نه چرت (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون) ۷ اگر کسی از امت من کار درست انجام دهد و مومن باشد، او روز قیامت حیات طیبه خواهد داشت یا زندگیش زندگی طیبه می شود. بعد می فرماید که به بهترین اجر ممکن او را می رسانیم.
* در هر فعالیتی “اندازه نگه دار که اندازه نکوست”.
چرا جوان های ما امروز، با سرگرمی هایی خودشان را سرگرم می کنند که واقعا بطالت است؟ من اتفاقا به شخصه، حالا دوستانی که از نزدیکتر با من ارتباط دارند می دانند، خیلی اصرار دارم بر اینکه عرض می کنم تکنولوژی های امروز، به خصوص تکنولوژی های ارتباطی، فناوری های اطلاعاتی بهترین ظرفیتشان، بهترین کارکردشان وقتی است که در اختیار فرهنگ و دین باشند. چه بهتر از آن؟ چه بهتر از اینکه جوان مذهبی بتواند در این فضاها فعالیتی داشته باشد؟ اما قرار نیست که زندگیت را صرف این کنی! هرچیزی حسابی دارد. “اندازه نگه دار که اندازه نکوست”.
جوان ما به جای فعال بودن، چقدر از وقتش را صرف احیانا جابه جا کردن اطلاعاتی می کند که نه به دانشش چیزی اضافه می کند و نه می تواند به او کمک فکری بدهد. به اصطلاح مشهورش نه به درد دنیای او می خورد نه به درد آخرت او. هر چیزی زیادیش مضر است. حتی اگر شما می نشینید سخنرانی و مداحی این روضه ها را بیش از حد معمول گوش می کنید این هم می تواند شما را از فعالیت بندازد. شما جوان شیعه باشید و از تمام وجودتان برای خدمت به دین خدا استفاده نکنید؟! عرض کرده ام خدمت به دین خدا را اقسامش را گفته ام، ارتقاء خودتان، کمک به رفاه خانواده، همه اینها تلاش است، و ظرفیت است.
* مدینه ی فاضله ی مهدوی، حاصل فعالیت و “انتظار” از جنس عمل است.
حیفم می آید این آیه را محضرتان قرائت نکنم. خیلی کوتاه عرض می کنم و عرضم را جمع می کنم (أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً) ۸ یک عهد الهی است. چه می گوید به ما؟ می گوید شما نگاه نمی کنید من به شمای انسان این توان را دادم که آسمان ها و زمین را در توان خود بگیرید و از آن استفاده کنید؟ حتما روایات پیرامون امام زمان (عج) را فراوان شنیدید. در دوره ی ظهور علم چگونه می شود، پیشرفت ها چگونه می شود، فناوری ها چگونه می شود. بدون فعالیت؟ یعنی شما فکر می کنید همه می خوابند، آقا زحمت هایش را می کشد؟! آقا می خواهد یک چیزی اضافه بیاورد توزیع کند؟ اصلا این طور نیست. انتظار هم این نیست. روایت شریفه می فرماید انتظار از افضل اعمال است، یعنی از جنس عمل است نه از جنس خوابیدن. افضل “اعمال” است.
خداوند را می خوانیم به همه ما این توفیق را بدهد که از جوانیمان بهترین استفاده را بکنیم. در زندگیمان سراسر فعالیت و فایده باشیم. خداوندا بطالت را از زندگیمان دور کن. آن فراز دعای ابوحمزه را خاطرتان باشد، چه می فرماید؟ می گوید (اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَل) خدایا ما را از خستگی و بطالت دور کن.
فایل صوتی:
—————————
۱. نجم: ۳۹
۲. نظیر این بیان چنین نقل شده است:عمرو بن أمیه الضمری رضی الله عنه أنه قال : یا رسول الله أرسل راحلتی و أتوکل ؟ فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم : بل قیدها و توکل. راوى مى گوید به رسول الله (صلى الله علیه وآله ) عرض کردم توکل چیست ؟ آیا این است که مثلا شترم را در بیابان با ریسمان ببندم و سپس بر خداوند توکل کنم ؟ یا اینکه او را رها کنم و سپس بر حقتعالى اعتماد و توکل کنم ؟ حضرت در پاسخ فرمود: نخیر! اول حیوانت را محکم ببند و کارت را محکم و بنیادین انجام بده و آنگاه بر خداوند تبارک و تعالى توکل کن . (مستردک علی الصحیحین، حاکم نیشاشبوری، ج۳، ص ۷۲۲)
۳. الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ مِنْ حَلَالٍ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص: ۱۶۸
۴. الکافی (ط – الإسلامیه) / ج۵ / ۵۰۷
۵. قریب به این مضمون در کافى، ج ۵، ص ۷۵، آمده است.
۶. قریب به این مضمون در دو روایت مختلف نقل شده است: ابتدا به نقل از امام صادق(علیه السلام) در تهذیبالاحکام، ج ۹، ص ۱۴۸و دومی به نقل از ابا نیزر در الکامل ، ج ۳ ، ص ۱۱۲۷
۷. النحل : ۹۷
۸. لقمان : ۲۰
دیدگاهتان را بنویسید