برفراز قلهی استقامت
بسم الله الرحمن الرحیم
یادداشتی از حجت الاسلام مصطفی محجوب زاده به مناسبت ایام اربعین حسینی و نقش حماسه آفرین عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری(س) در مواجهه با دشمن
برفراز قلهی استقامت
کم کم به پایان ایام پر از غم و درد و ماتم اهل بیتِ سیدالشهدا(علیهالسلام) نزدیک می شویم و کاروان در مسیر بازگشت به کربلا و مدینه است!
در اینکه کاروان دقیقا چه روزی از شام خارج می شود اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ اما در مورد چگونگی خروج تمام مقاتل هم نظرند که این کاروان هیچ شباهتی به کاروان چند روز پیش_ که در زیر آماج طعنه ها و توهین ها وبا نهایت شکستگی به شام وارد شد_ ندارد!
کاروان می رود اما هنوز طنین صدای با صلابت عقیلهی بنی هاشم حضرت زینب کبری(سلاماللهعلیها) به گوش می رسد که در حضور آن همه سفیر و وزیر و خدم و حشم ، شکوه پوشالی یزید را در هم می شکند که:
مهلا مهلا، انسیت قول الله عزوجل: « وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ »¹
آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را ” گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک”
با شجاعت و فصاحت حیدریاش، بدون ذرهای ترس و تزلزل، یزید را “ابن الطقا” میخواند و عدل و انصافش را زیر سوال میبرد:
أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ الله صلی الله علیه وآله سَبَايَا…؟!
آیا این از عدالت است، ای فرزند بردگان آزاد شده [بردگان آزاد شده ی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله] ، که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسیر باشند؟ ²
و این شجاعت و اقتدار اسطوره ی صبر و مقاومت، زینب کبری(سلاماللهعلیها) است که در تاریخ می ماند و الگویی میشود برای تمام انسانها و به ویژه زنان آزاده تاریخ؛
امروز می بینیم زن فلسطینی را که زینبوار بر روی خرابه ها و پیکر غرق به خون عزیزانش می ایستد و نوای توحید سر میدهد، او نیز از حضرت زینب آموخته و میداند وعده خداوند حق است و خداوند در کمین ستمکاران نشسته است:
” يَوْمَ يُنَادِي الْمُنَادِي أَلا لَعْنَةُ الله عَلَى الظَّالِمِينَ “ ³
****
کار به جایی می رسد که یزید تمام این واقعه را به گردن عبیدالله می اندازد تا خود را رها کند…!
و خیلی زود و ناگزیر دستور بازگشت کاروان را صادر میکند ، اما این بار نه بر شتران بی جهاز و در غل و زنجیر که سربلند و پیروز و در نهایت عزت و عظمت…!
هر چند همچنان دردمند و مصیبت زده؛ آخر داغ غم مولایش حسین(علیهالسلام) را مگر می شود از یاد برد؟؟! اصلا تازه این جاست که زینب(س) می تواند یک دل سیر برای حسینش بگرید، پس امیر قافله را صدا می کند و می گوید:
ما را از مسیر کربلا ببرید…
مصطفی محجوب زاده
——————————-
پی نوشت:
۱-سوره آل عمران، آیة 178
۲-خطبه حضرت زینب، بحارالانوار، ج45، ص134
۳- العوالم، امام حسین علیه السلام،عبدالله بحرانی – صفحه 435.
دیدگاهتان را بنویسید