متن سخنرانی استاد مخدوم – شب ششم محرم ۱۳۹۴

موضوع کلی: قرآن در آینه اباعبدالله(ع)

مجلس ششم: تبلور مفهوم قرآنی توکل در سنت حسینی

خلاصه سخنرانی:

  • توکل در آیات قرآن کریم، پیوستگی مثال زدنی با ایمان دارد و از اصول و پایه های ایمان است. این مفهوم قرآنی در لغت به معنای وکالت دادن به دیگری در کاری است که به نحوی از انجامش عاجزیم.
  • در فرهنگ اسلامی، توکل به معنای این است که انسان به عنوان یک باور قلبی از صمیم جان، باور داشته باشد که همه امور در دست خدا است.
  • توکل به معنای نادیده گرفتن اسباب عادی و معمول امور نیست. نباید انتظار داشته باشیم به صرف واگذاری امور به خداوند، کارها انجام گیرد؛ در حالی که با دقت در آیات قرآن در می یابیم حتی در نماز خوف، با اینکه شخص در حال عبادت و نماز است، باز هم سفارش به گرفتن اسلحه و آماده بودن در برابر دشمن شده ایم.
  • توکل در سیره معصومان نیز هرگز به معنی بی خیالی، سستی و دست از کار کشیدن یا انجام عمل غیر کارشناسانه نیست و از ایشان نقل شده که هم باید توکل کرد و هم در عین حال زانوی اشتر را بست. اباعبدالله(ع) در قیام عاشورا هیچ گاه به یارانش توصیه نمی کند که به توکل اکتفا کنند و شمشیر نکشند.
  • توکل در سیره و بیان امام حسین(ع) به صورت بارز جاری است. حضرت در وصیت نامه به برادرشان محمد حنفیه، در خطبه ای که در کربلا خطاب به یاران خود و لشگر حر خواندند و در مناجاتی که در صبح عاشورا از ایشان نقل شده، عباراتی دارند که نشان دهنده جایگاه توکل نزد ایشان است.
  • توکل از باور به توحید و برخی صفات فعلی خدا نظیر ربوبیت، نشات می گیرد و آثار بسیاری در روحیات شخص ایجاد می کند نظیر: افزایش قدرت تصمیم گیری؛ ایجاد اعتماد به نفس؛ ایجاد شجاعت.

مشروح سخنرانی:

امشب موضوعی که در خصوص آن می خواهم صحبت کنم، هم در قیام عاشورا و هم برهه تاریخی منتهی به قیام عاشورا و نه، بهتر است بگویم از ابتدای زندگانی حضرت اباعبدالله(ع)، به صورت پیوسته جزء ویژگی های سنت و سیره ایشان بوده است؛ این موضوع مسئله توکل است.
خاطرتان باشد قرارمان این است که تفسیر آیات شریفه قرآن را در بیان و رفتار اباعبدالله(ع)، ملاحظه کنیم و ببینیم آنچه آموزه قرآنی است و در زندگی مولای ما پیاده شده است، چگونه می توانیم در زندگی خودمان به کار ببندیم.

  • جایگاه توکل در آموزه های قرآن کریم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «و عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» آیه بسیار مشهوری است. آیه ۱۲۲ سوره آل عمران است. در این آیه شریفه، پیوستگی ایمان به خدای متعال با توکل، پیوستگی مثال زدنی است. به نوعی در آیه شریفه نه تنها به عنوان شرط، که به عنوان یکی از اصول و پایه های ایمان و به عنوان یکی از اضلاع اصلی ایمان، توکل معرفی شده است. « و عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
آیه دیگری در همین فضا، شاید به نوعی تاکید دیگری بر این مسئله است « وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُوا» امر می کند «اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»۱ می فرماید اگر مومن هستیم، اگر می خواهید در فضای ایمان زندگی کنید، به خدا توکل کنید.

  • معنای لغوی توکل

توکل در معنای لغوی از ریشه وکل است و به معنای وکالت دادن است. کجا انسان وکالت می دهد؟ جایی که خودش توان لازم را ندارد. توان لازم را نداشتن، به این معنا نیست که حتما انسان ناتوانی است؛ به این معنا است که گاهی اوقات ما به یک جایی دسترسی نداریم، یا تخصصش را نداریم یا امکانش را نداریم، گستره آن به نحوی است که ما دستمان به آن نمی رسد، این را واگذار به دیگری می کنیم. این معنای وکالت گرفتن است.

  • معنای توکل در فرهنگ اسلامی

در فرهنگ اسلامی، توکل به معنای این است که انسان به عنوان یک باور قلبی از صمیم جان، باور داشته باشد که همه امور در دست خدا است و خدا است که تعیین می کند کارها حد و مرزشان کجا است. بعد از این باور، شخصِ با ایمان، با اطمینان خواهد گفت که من به خدا اعتماد می کنم و کارهایم را به خدا واگذار می کنم.

  • در نظر گرفتن اسباب عادی امور، منافی روح توکل نیست.

توکل از مفاهیمی است که در فرهنگ دینی ما، بین متدینان فراز و فرودهایی داشته است و گاهی اوقات مورد کج فهمی و بدفهمی واقع شده است. توکل از یک طرف این باور را برای ما تقویت می کند، اما از سوی دیگر همین مفاهیم دینی به ما آموخته اند که هر کاری را به واسطه اسباب خودش پیگیری کنید و اسباب کار را ببینید. نمی شود اسباب کار را لحاظ نکنید و انتظار داشته باشید به صرف واگذاری به خدا کاری اتفاق بیفتد.
جهاد فی سبیل الله محلی است که هم لازم است توکل بر خدا باشد و از بهترین کارهایی است که خدا می پسندد؛ رهروی مسیر اباعبدالله(ع) و گام زدن در آن مسیر است و مانند دیگر اعمال شاخص دینی، باقی می ماند، ما بقی الدهر. در جهاد، دستوری که برای نماز واجب داده می شود، نمازی است که بعضی قواعد عادی نماز در آنجا محدود می شود. (می دانید که ظهر عاشورا نمونه همان نماز خوانده شد) به آن نماز، نماز خوف گویند. هنگامی که شما در جهاد فی سبیل الله هستید و نماز خوف می خوانید، دستوری که آیه کریمه برای نماز خوف می هد، در کیفیتش تاکید می کند «وَلْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ»۲ نماز بخوانند اما مواظب باشند، اسلحه خود را هم به کف بگیرند. این کجا است؟ در عبادت خدا و در حال نماز است. در برجسته ترین عبادت. در نماز و جهاد شکی نیست که باید بر خدا توکل داشت، اما در همین نماز می گوید مواظبت کنید و محکم سلاحتان را برگیرید.
امیرالمومنین(ع) سوار بر مرکبی بودند جایی ایستاده پیاده شدند و مرکب خود را بعد از پیاده شدن محکم کردند. شخصی به ایشان عرض کرد شما چرا این کار را می کنی؟ چرا توکل نمی کنی؟ به اصطلاح چرا وسیلت رو به امان خدا رها نمی کنی؟ امام فرمودند هم توکل می کنم و هم شترم را محکم می بندم. ۳ گفت:
با توکل زانوی اشتر ببند.
توکل اصلا به معنای بی خیالی نیست. اصلا به معنای این نیست که به امان خدا بگذاریم و هر چه شد، شد. اتفاقا توجه بیشتر به اسبابی است که داریم، دقت بیشتر به این است که من کارم را به خدا می سپارم اما آگاهانه و با توجه دنبال این می گردم که با چه اسبابی بهتر کار من انجام می گیرد و با چه شرایطی بهتر کارم پیش می رود.
عرض کردم متاسفانه مسئله توکل در بین جوامع ما گاهی اوقات دچار کج فهمی ها و بدفهی هایی شده است که آسیب جدی به پیکر چنین باور فوق العاده ای وارد می کند. یا فکر میکنیم توکل به معنای بی خیالی و با چشم بسته به طرف مشکلات رفتن است؛ که چنین نیست و اتفاقا همین دین به ما سفارش می کند که شما خودتان را به مهلکه نیندازید، حق ندارید خودتان را به مهلکه بیندازید. ۴
واقعه عاشورا را ببینید. امام حسین(ع) به عنوان یک نماد عالی برای توکل بر خدا، این امام همام، هم خود و هم اطرافیانش، اسباب و مسیرهای لازم را هم فراهم می کنند. جایی دیده اید اباعبدالله(ع) به ما توصیه کنند شمشیر نکشید، با توکل بر خدا جلو بروید؟ خیر، با توکل بر خدا شمشیر می زند. اسبابش را فراهم می کند.
این اعتقاد را نباید به این شرایط آسیب دار ملاحظه کنیم که وقتی مواجه با مشکلی شدیم، اگر بی فکری کردیم و رفتارهای غیر کارشناسانه انجام دادیم، توکل است. نه این طور نیست. شما اگر مریضی داشته باشید، معنا ندارد بگویید من با توکل بر خدا او را پیش پزشک نمی برم. بله پزشک وسیله است و خدا شفا می دهد. باید از خدا خواست. فرمود نمک سفره خود را هم از ما بخواهید اما این اصلا به این معنا نیست که من اسباب رسیدن به آن مسئله را فراهم نکنم، اینها به هم پیوسته هستند. ما پیروان ائمه ای هستیم که در همواره زندگی خود، در عین اینکه همواره خود را در محضر خدا می دیدند، در عین حال یک رفتار نامعقول و نسنجیده که همین طور به سمت کار بروند و رفتار غیر کارشناسانه داشته باشند، نمی بینید.
امام حسین(ع) در خصوص توکل ویژگی های عجیبی دارند. اجازه دهید مواردی از توکل که درباره امام(ع) نقل شده است عرض می کنم خدمت شما.

  • توکل در سیره و بیان اباعبدالله(ع)

در وصیت نامه امام حسین(ع) به برادرشان محمد حنفیه که در آن علل قیام خود را ذکر کرده اند، حضرت در پایان نامه این آیه کریمه را ذکر می کنند که «و ما توفیقی الا بالله» اگر موفقیتی داشته باشم همه از آن خدا است «علیه توکلت و الیه انیب»۵ این را باور دارد و بیان هم می کند. ۶
در آستانه رسیدن به کربلا، امام در جمع یاران خودشان صحبت کردند و البته لشکریان حر که برای مقابله با امام(ع) آمده بودند نیز صدای امام(ع) را می شنیدند. در آنجا از مشکلات و شرایط این سفر صحبت می کنند. چرایی حرکتشان و مواردی از این دست را بیان می کنند و از روی گلایه می فرمایند کوفیان نامه هایی نوشتند، دعوت کردند و قرارشان همراهی بود اما شنیده ام این قرارها به هم ریخته و آنچه قول داده بودند فرو ریخته. تا اینجا را دقت بفرمایید: یعنی امام از همراهی کوفیان و کمک آنها ابراز ناامیدی می کنند. بعد خیلی شفاف بیان می کنند که البته به خاطر داشته باشید، خدا برای ما کافی است «سیغتی الله عنکم»۷ خدا برای ما در مقابله با شما کافی است (عرض کردم صدای حضرت را لشکر مقابل می شنیدند)
مورد دیگری عرض کنم. صبح عاشورا و قبل از مصاف و درگیری، امام(ع) مناجاتی دارند و می فرمایند «اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی فِی کُلِّ کَرْبٍ» خدایا تو موضع اطمینان من در هر بلا و مشکلی هستی « وَ رَجَائِی فِی کُلِّ شِدَّهٍ» تو امید من هستی، هر کجایی که من سخت بگذرد. و در پایان این مناجات، خیلی پایان زیبایی است. می فرمایند «ان ولیّ الله الذی نزل الکتاب وهو یتولی الصالحین»۸ ولی من خدا است، همان کسی است که صالحان و بندگان شایسته اش را خودش حمایت می کند و محل توکل آنها است.

  • باور به توحید و ربوبیت خداوند، زمینه ساز توکل

توکل ناشی از اعتماد واقعی و عمیق نسبت به خدای متعال است. باور به توحید و خدای متعال، از زمینه های اساسی ایجاد توکل است. وقتی اعتقاد به خدا وجود داشت، یکی از صفات فعلی خدا که ما به آن باور می کنیم، ربوبیت است. اعتقاد به ربوبیت یعنی اعتقاد به اینکه فقط خدای متعال است که ما را می پروراند. “فقط” در اینجا به این معنی است که دیگران می توانند کارهایی در حوزه اختیار خود انجام دهند اما من اعتمادم به او است؛ اعتماد به خدای متعال.
یکی از آیات درخشانی که هم ناظر به ربوبیت است و هم زمینه ساز توکل، همان آیه کریمه ای از سوره حمد است که ما موظفیم در هر نماز دو بار بخوانیم. بعد شما ملاحظه بفرمایید، معدودند مواردی که در نماز، ثابت جایگزین ناپذیرند. در اذکار رکوع و سجود، واجب است ذکر بگویید اما واجب نیست ذکر “سبحان ربی العظیم و بحمده” را همیشه در رکوع بگویید؛ می توانید به جای آن سه بار ذکر “سبحان الله” بگویید یا هر ذکر دیگری. سوره می تواند هر سوره ای باشد در نماز. ممکن است بفرمایید اجر و ثواب تلاوت سوره توحید بسیار زیاد است یا فلان سوره در فلان نماز؛ اما عضو ثابت نماز، سوره حمد است و یکی از قله های سوره حمد آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» است. من مجال بیان تفسیری این آیه را ندارم، چنان که آن دو آیه ای که درباره توکل خواندم مجال تفسیرش نیست؛ ولی اجازه دهید این نکته را یادآور بشوم که اهل دانش تفسیر فرموده اند که وقتی جزئی از کلام، مقدم می شود، برای مثال در این آیه کریمه، مفعولی که مقدم شده است، انحصار را می رساند. [با این توجه، معنای آیه این خواهد بود که] خدایا فقط تو را می پرستیم و فقط تو را عبادت می کنیم.
نمازی که منسوب است و باید نسبت به ساحت قدسی ولی عصر(عج) خوانده شود، در هر رکعتش تنها فقره ای که بارها و به تعداد زیاد تکرار می شود، «ایاک نعبد و ایاک نستعین» است؛ انقدر تکرار کنیم که برایمان ملکه شود، تا در ذهن و زبان و روحمان نهادینه شود.

  • آثار توکل

[توکل] چه آثاری دارد؟ توکل آثار بسیار خوبی در بردارد. من آثاری را می خواهم عرض کنم که مشترک بین آثار فردی و آثار اجتماعی است و همین که در حوزه فرد برای ما شکل بگیرند، می تواند در حوزه اجتماعی هم شکل بگیرد.
۱- افزایش قدرت تصمیم گیری
در دانش های امروزین، یکی از مهارت ها و ظرفیت هایی که دیگر اختصاص به دانش خاصی ندارد (قبلا در حوزه برخی دانش ها مثل دانش مدیریت عرصه حضور بیشتری داشت اما امروزه به عنوان یک دانش برای همه رشته ها و حتی برای تمامی انسان ها در زندگیشان مثل سواد اولیه لازم است) مهارتی است با نام تصمیم گیری. قدرت بر تصمیم گیری، یک مهارت فوق العاده است. انسان ها از یک بچه کوچک تا فرض کنید انسان های بزرگتر در امور شخصیشان یا کسی که جایگاه اجتماعی دارد، در آن موقعیت اجتماعی، مثلا مدیر یک مجموعه، قدرت بر تصمیم گیری یکی از مهمترین ابزارهای شخصی و شخصیتی آنها است.
به تعبیر آیه کریمه قرآن، توکل بر خدا از مهمترین شاخص هایی است که قدرت بر تصمیم گیری انسان را بالا می برد. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم « فَاِذا عَزَمتَ» چنانچه عزم کردی کاری را انجام دهی، « فَتَوَکَّل عَلَی اللهِ»۹ یعنی یک پشتوانه تصمیم ساز و یک پشتوانه برای اینکه شما وقتی تصمیم می گیرید پای آن بایستید.
۲- ایجاد اعتماد به نفس
حتما عزیزان بزرگواری که در مجلس هستند، خودتان بهتر از من برداشت از این آیه داشتید که علاوه بر تصمیم گیری، می توانیم یک اثر دیگر [برای توکل، با برداشت از این آیه] ذکر کنیم، من هم قبول دارم، آن اثر هم ایجاد اعتماد به نفس در مومنان است. در همان حوزه تصمیم گیری و مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره، چه در شرایط شخصی و چه اجتماعی، انسان های امروزی به شدت نیاز دارند که توانشان را بفهمند و قدر توانایی های خود را بدانند یعنی اعتماد به نفس داشته باشند.
۳- شجاعت
اعتماد به نفس که شکل می گیرد، ملکه اخلاقی دیگری به نام شجاعت ظهور می کند. شجاعت وقتی ظهور می کند که شما پشتوانه آن، باورهای جدی به پشتیبانی خدا و حمایت خدا داشته باشید. «فَعَلَی اللهِ تَوَکَّلتُ فَاَجمِعُوا اَمرَکُم وَ شُرَکائَکُم»۱۰. می دانید این حرف چه کسی است؟ این حرف حضرت نوح(ع) است. حضرت نوح عجیب اعتماد به نفسی دارد. چند سال نبوت کرده است؟ به تعبیری که در آیات کریمه قرآن هست نزدیک هزار سال؛ نهصد و اندی سال. چند نفر هدایت شدند؟ چند یاور داشت؟این واقعا اعتماد به نفس است. سالی چند سالی و حتی صد سالی می گذشت و هیچ انسانی هدایت نمی شد، نمی فهمیدند؛ اما او بر سر پیمان خود با خدا بود و وظیفه خود را انجام می داد. ملاحظه بفرمایید، در تعابیر قرآنی وقتی که کشی تو خود را وسط خشکی ساخت. در آن سالیانی که حضرت نوح(ع) کشتی می ساخت، چقدر بودند افرادی که از کنار او می گذشتند و می گفتند شما این همه سال از خدا عمر گرفتی، این کارها چیست؟ البته تعبیر من است. در خشکی، میدانی چقدر با دریا فاصله داری! آدم عاقل اینجا کشتی می سازد؟! فرمود « فَعَلَی اللهِ تَوَکَّلتُ» من به خدا توکل می کنم « فَاَجمِعُوا اَمرَکُم وَ شُرَکائَکُم» شما هم بروید هر که را می خواهید جمع کنید. انصافا باز هم عرض می کنم، اعتماد به نفس را دیده اید؟ کلا چند نفر یار داشت؟ فرمود شما بروید هرچه یار دارید جمع کنید، شرکایتان را هم جمع کنید، من خدا را دارم.
یادتان می آید نوح انقلاب ما امام راحل را، عین اعتماد به نفس است چون توکل بر خدا دارد. « لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»۱۱ معنا ندارد انسان در این مصاف، وقتی خدا را می بیند، از جای دیگر ناراحت و نگران باشد؛ چنان که همین رفتار را در خلف صالح امام راحل عظیم الشان مقام معظم رهبری می توانید ببینید.
من اجازه می خواهم از آثار دیگری که توکل بر خداوند متعال دارد و آماده کرده بودم محضرتان تقدیم کنم، صرف نظر کنم چون زمانی که برای صحبت داشتم، رو به پایان است.

صوت سخنرانی:

سخنرانی ششم محرم [حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی مخدوم]
19.1 MiB
195 Downloads
اطلاعات بیشتر

——————————

۱. مائده:۲۳
۲. نساء:۱۰۲.
۳. نظیر این بیان چنین نقل شده است:عمرو بن أمیه الضمری رضی الله عنه أنه قال : یا رسول الله أرسل راحلتی و أتوکل ؟ فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم : بل قیدها و توکل. راوى مى گوید به رسول الله (صلى الله علیه وآله ) عرض کردم توکل چیست ؟ آیا این است که مثلا شترم را در بیابان با ریسمان ببندم و سپس بر خداوند توکل کنم ؟ یا اینکه او را رها کنم و سپس بر حقتعالى اعتماد و توکل کنم ؟ حضرت در پاسخ فرمود: نخیر! اول حیوانت را محکم ببند و کارت را محکم و بنیادین انجام بده و آنگاه بر خداوند تبارک و تعالى توکل کن . (مستردک علی الصحیحین، حاکم نیشاشبوری، ج۳، ص ۷۲۲)
۴. اشاره به بخشی از آیه ۱۹۵ سوره بقره که می فرماید: «ولا تلقوا بأیدیکم إلى التهلکه».
۵. هود:۸۸.
۶. مقتل خوارزمی , ج ۱ ص ۱۸۸
۷. تاریخ طبری، ص ۴۰۳.
۸. بحارالأنوار ج ۴، ص ۴۵.
۹. آل عمران: ۱۵۹.
۱۰. یونس:۷۱.
۱۱. یونس:۶۲.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *