متن سخنرانی استاد مخدوم- شب هفتم محرم ۱۳۹۵
یکی از اموری که میان مسلمین، ایجاد اختلاف و نزاع می کند، سوء ظن و منفی نگری است.
«باسمه تعالی»
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی مخدوم؛ محرم سال ۱۳۹۵
موضوع: اصلاح گری فردی و اجتماعی
شب هفتم: سوء ظن
- اصلاح دینداری مسلمین، مهمترین انگیزه قیام اباعبدالله(ع) است.
- ما باید اصلاح اجتماعی را از اصلاح خودمان آغاز کنیم.
- جامعه حسینی و جامعه مهدوی، جامعه ای است که فرد فرد آن برای اصلاح خود تلاش می کنند. جامعه غیر صالح نمی تواند منتظر مصلح باشد.
- یکی از اموری که میان مسلمین، ایجاد اختلاف و نزاع می کند، سوء ظن و منفی نگری است.
- ظن به معنی گمان قوی و هشتاد درصدی است که از شک بالاتر و از یقین پایین تر است. خداوند در قرآن کریم، از ظن نهی کرده و بعضی از انواع آن را گناه دانسته است.
- خیلی سخت است که انسان درباره دیگران شواهدی را بداند و به آنها توجه نکند؛ اما باید دانست که فاصله بین حق و باطل به اندازه فاصله میان چشم و گوش است.
- معصومان(ع) به ما سفارش کرده اند که عمل برادر مومن خود را تا هفتاد بار، به وجه نیک توجیه کنیم و پس از آن باز اگر سوء ظن داشتیم به خودمان شک کنیم!
- بدگمانی هم موجب اختلاف بین مسلمین می شود و هم خود شخص بدگمان به واسطه حمل بدی های دیگران در عذاب خواهد بود. حاصل این شرایط، به بیماری روح و جسم منجر می شود.
- ما روی بدی های دیگران و روی خوبی های خودمان ذره بین می گذاریم در حالی که دستور اسلام برخلاف این است!
- سوءظن تاثیری در اصلاح دیگران ندارد. برای اصلاح دیگران باید از مسیر درست و به جا رفت.
- آبروی مومن مانند حریم کعبه محترم است.
- در روایت است که مومن حتی روی شاخه پوسیده باشد آن را نمی شکند یعنی حتی اگر دیگران واقعا خطاکار باشند، حریم آنها را حفظ می کند.
- اصلاح اجتماعی از اصلاح فردی آغاز می شود.
بحثی را که شب گذشته در محضرتان داشتم …[این قسمت ضبط نشده است] از نهضت بلند حسینی و قیام حسینی یکی از درس هایی را که می توان گرفت و می توان دریافت، این است که حضرت فرمودند اصلاح امت پیامبر، به عبارت بهتر اصلاح دین داری، اصلاح دین باوری، اصلاح رویکرد به دین، مهمترین انگیزه قیام حضرت است. دیشب خدمتتان عرض کردم که این اصلاح را باید از یک جایی شروع کرد و عرض شد که یکی از بهترین جاهایی که ما در اختیار داریم این است که از خودمان شروع کنیم. فرمود: «یا ایها الذین آمنوا عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ».[۱] ای کسانی که ایمان آورده اید مواظب خودتان باشید، از خودتان آغاز کنید. فرمود: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً»[۲] خودتان و اهلتان را از جهنم دور بدارید؛ برای دور شدن از جهنم چه کنیم؟
- جامعه غیر صالح، نمی تواند منتظر واقعی مصلح باشد.
و باز عرض کردم که جامعه حسینی و جامعه مهدوی، جامعه تابع امام، باید بتواند جامعه ای باشد که فرد فرد آن، تلاش مضاعفی را برای اصلاح و صلاح و نیکی و ثواب داشته باشد. وگرنه جامعه غیر صالح نمی تواند منتظر مصلح باشد واقعاً! جامعه ای که خودش مشکل دارد نمی تواند منتظر اصلاح جهانی و اصلاح اجتماعی باشد.
- تنازع بین مؤمنان، امتیاز دادن به دشمن است.
نکته ای که دیشب بر اساس آیات کریمه قرآن و روایات اهل بیت(ع) محضرتان عرض کردم این بود که با هم اختلاف نکنیم و این اختلاف نکردن را به تعبیر نورانی آیه کریمه قرآن، تنازع را از خودمان کنار بگذاریم. از خودمان شروع کنیم، کمتر با دیگران با اطرافیانمان و مؤمنان دیگر، تخاصم و نزاع داشته باشیم. هیچ خدمتی به دشمن، هیچ امتیازی به دشمن، بهتر از تفرقه گروه مؤمنان نیست «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا».[۳] و از حضرت امیر(ع) خاطر شریفتان باشد نامه شریف ۳۱ نهج البلاغه، قرائت کردم.
- سوء ظن، عامل تفرقه
آنچه می خواهم امشب محضرتان عرضه بدارم یکی از زمینه هایی است که باعث می شود انسان اگر درگیر آن بشود، آسیب های مختلفی ببیند و یکی از آن آسیب ها همان تنازع است، همان نزاع بین افراد است، همان دشمنی هاست، همان اختلافات است. آن مسئله چیست؟ آن مسئله را در وادی اخلاق دینی ما، بر اساس بیان قرآن، به عنوان سوء ظن می شناسند. در تعابیر امروزی باید بگوییم بدبینی، باید بگوییم منفی نگری باید بگوییم قضاوت.
- نهی قرآن کریم از ظن (گمان هشتاد درصد و قوی)
فرمود «یا ایها الذین آمنو اجتنبوا کثیراً مِن الظّن انّ بَعْضَ الظّنِ اثمٌ»[۴] ای کسانی که ایمان آورده اید مواظب گمان های خودتان به دیگران باشید بعضی از گمان های شما، گناه است.
می دانید ظن معنایش چیست به لحاظ علمی؟ یعنی احتمال قوی. الحمدلله این مجلس توفیق این را دارد که هم جمع فرهیخته ای معمولا و اکثرا در این سالها حضور دارند و هم الحمدلله به حضور ارجمند فضلا و طلاب آذین پیدا می کند. در بیان این مفهوم، در توضیح مفهوم ظن یا تعبیر فارسی اش گمان، آورده اند که به معنای احتمال هشتاد درصد است (تعبیر عرفی استفاده می کنم) احتمال قوی است. شک از ظن پایین تر است. شک یعنی احتمال پنجاه پنچاه بدهید. آیه کریمه نمی فرماید اگر شک کردید ممکن است گناه کنید نه آن خیلی روشن است ظاهراً. ظاهرا در نگاه قرآن، خیلی روشن است که مؤمنان در مورد همدیگر شک نمی کنند (من دارم بیان خودم را عرض می کنم). اما آنچه آیه کریمه می فرماید این است که از احتمال قوی، احتمال هشتاد درصدی به تعبیر عرفی، هم اجتناب کنید.
اول خطاب به خودم می گویم: می دانم سخت است. سخت است که آدم شواهدی را [مبنی بر عمل یا صصفت سوء] ببیند، نسبت به برادرش نسبت به همسایه اش، نسبت به اطرافیانش، شواهدی را ببیند و به آن شواهد اطمینان نکند، به آن شواهد دل نبندد.
- فاصله حق و باطل به اندازه فاصله گوش و چشم است.
سال ها قبل یکی از علمای بزرگ، مهمان این شهر بود الان در قید حیات نیستند. یکی از برجسته ترین حدیث شناسان معاصر بود. مرحوم آیت الله علامه عسگری(ره) یکی از قله های حدیث شناسی دوره ما. من خاطرم هست آن ایام برای دوره نقاهتشان به دزفول آمده بودند، من هم در آن ایام اتفاقا بودم در دزفول. توفیق شد، به محضرشان رفتیم، از باب عرض سلام و عیادت و چند دقیقه ای محضرشان باشم. آن موقعی که من رفتم به خدمتشان، فقط یکی دیگر از دوستان بود؛ منظورم اینکه جمع مختصری بود. مرحوم علامه عسگری گفتند که من یک جمله ای را برای شما می گویم دوست دارم که این را به عنوان یادگار نزد خودتان نگه دارید (خوب توجه کنید)، بعد همین طور که بین صحبتشان بودند، اشاره به روایت بود ولی اصل مفهوم را می خواستند تاکید کنند؛ تجربه یک انسانی که بیش از نود سال در خدمت دین و در محضر منابع شیعی خدمت کرده است. چهار انگشت خود را روی شقیقه گذاشتند و فرمودند یادتان باشد فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است [فاصله بین گوش و چشم]. تعبیر روایت می باشد هان! فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است؛[۵] شنیدن کی بود مانند دیدن.
- روش برخورد با سوء الظن در بیان حضرت امیر(ع)
اجازه دهید از این هم بالاتر خدمتتان عرض کنم. مولای ما امیرالمومنین علیه آلاف و التحیه و الثناء یک روایت خیلی عجیبی دارند، خیلی عجیب. می فرمایند اگر شما از برادرتان چیزی دیدید که احتمال این وجود داشت که به او بدگمان شوید، می فرماید تا هفتاد بار، دوستان یک بار دوبار سه بار نیست، می فرماید تا هفتاد بار به دنبال این باش که بتوانی آن خطای او یا آن مشکلی را که از او دیده ای حمل به خوبی بنمایی. قسمت سنگینش برای خود من ادامه روایت است می دانید می گوید بعد از هفتاد بار چه خبر است؟ می فرماید هفتاد بار رفتار برادر مؤمنت را توجیه کن، اگر بعد از هفتاد بار نتوانستی کارش را به خوبی توجیه کنی، به خودت شک کن، به ایمانت شک کن.[۶] دوستی امیرالمومنین صرف گفتن آقا امیرالمومنین فدایش بشوم من نیست. شما بهتر می دانید دوستی آل الله و عزاداری برای آل الله هم اکتفا به این نمی شود کرد. شیعگی تنها نماز و روزه نیست، آب تنها در میان کوزه نیست [باید به این بیانات عمل کرد].
- آسیب های بدگمانی
گمان بد، هم برای گمان کننده آسیب دارد و هم برای زندگی اجتماعی. دوستان بزرگوار و عزیزان، همه ما از این تجربه ها داشته ایم. وقتی در مورد شخصی داریم منفی فکر می کنیم، اگر به گوش او برسد اختلاف ایجاد می شود، به گوش او هم نرسد خودمان که با خودمان داریم این حرفها را می گردانیم [در عذابیم]. اجازه بدهید در مورد خودم بگویم دور از شأن شما و در محضر شما این بی ادبی به حساب می آید، روانشناسان می گویند فکر بد را شما وقتی برای خودتان تکرار می کنید مثل نشخوار یک حیوان است. یعنی آن چیزی که وارد معده شده است، وارد ذهنتان شده، بر می گردانید و می خواهید آن را دوباره بجوید چه حالی از آدم به هم می زند. حیوانات نشخوارکننده سیستم ارگانیک معده شان متفاوت است اگر برای من و شما چنین حادثه ای رخ بدهد که محتوای معده خودمان جسارتاً به گلو برگردد واقعاً حالمان به هم می ریزد. اسم قشنگی برایش انتخاب کرده اند یعنی اسم با مسمایی انتخاب کرده اند که به این حالت در عرف ما گفته می شود حالش به هم خورد. واقعاً حال انسان به هم می ریزد.
و انصاف بدهید ذهنمان را تابع نشخوارهایی بکنیم از رفتارهای دیگران، دور از شأن شما، فرض کنید شما برادران بزرگوار من یک اشکالی داشته باشید من به جای اینکه در صدد رفع مشکل برآیم فقط این را در ذهن خودم مرور کنم چه اتفاقی می افتد؟ هیچ، با کنار فاضلاب زندگی کردن، زندگی آدم بوی فاضلاب می گیرد. بدی های دیگران را گلچین کردن، نمی دانم کار کیست ولی آدمیزاده طرفه معجونیست و اینچنین رفتارهایی را انجام می دهد! فقط برای دیگران؟ نه برای خود ما هم این طور است.
- بدی های دیگران را در ذهن خود حمل نکنیم.
یک جایی می خواندم، آدم خیلی عجیب و غریب است، اگر غذاهای خوشمزه و خوش طعمی بخورد تا چند ساعت هم طعمش در مذاقش باقی نمی ماند، زود حسش می رود؛ یک شیرینی، یک غذای خوش خوراکی که باب طبع شما باشد، مدت زمان محدودی مذاق شما را خوش نگه می دارد؛ ولی امتحان کردید که چیز تلخی بخورید؟ یعنی بی انصاف انگار ثبت می شود روی زبان شما. یک قرص خدایی نکرده یا یک داروی تلخ، یک خوراکی که تلخ باشه، انگار باقی می ماند. باور کنید ما همین داستان را در مورد خوبی ها و بدی ها در دیگران داریم، که وقتی بدی را در رفتار برادر مومنم می بینم انگار آن رفتار ثبت می شود و ده ها مورد خوبی او فراموشم می شود، به همین راحتی فراموش می کنم.
خوب ولی از انصاف نگذرم برای خودمان اینچنین نیستیم. من یک مورد خوبی در مورد شما انجام داده باشم، تا قیامت یادم هست که من بودم که فلان کار را برای فلانی انجام دادم. اما بدی های خودم در حق شما یادم نمی ماند. در حالی که ما از همین اولیائمان توصیه داریم که آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند.[۷] خوب اینجا چه معنایی می دهد؟ فکر کنید ولو بالفرض فکر کنید جامعه یک جامعه ای بشود، آدم های دور و بر در شهر، در خانواده و در اطراف هم بگونه ای بشوند که خوبی های همدیگر را ببینند.
- روی بدی های دیگران، ذره بین نگذاریم.
اصلا من منظورم این نیست اشکالات را نبینیم؛ اما اندازه خودشان ببینیم. ذره بین نگیریم برای بدی های دیگران. بعد قدرت خدا آن ذره بین هم یک طرفه کار میکند! از این طرف فقط بدی ها را بزرگ می کند و از آن طرف فقط خوبی ها را. یعنی من کاملا انتظار دارم شما خوبی های من را ببینید و کاملا یادتان برود اشکالی که داشتم، اما در مقابل در مواجهه با شما این را مراعات نمی کنم. انصافاٌ این دین داری نیست.
- اثرات و برکات حسن ظن
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) می فرمایند: حسن ظن، اینکه گمانتان در مورد دیگران چه باشد و خوبی های دیگران را خوب و پر رنگ و در اندازه واقعی ببینید، این عبادت است.[۸]
یک جمله ای امیرالموئمنین(ع) دارند خیلی زیباست. می فرمایند حسن ظن هم باعث راحتی قلب است و هم باعث سلامت بدن،[۹] یعنی هم شما دلتان آرام می گیرد وقتی به دنبال بدی های دیگران نباشید و هم اینکه سالم تر می مانید. دانش امروزی، دانش پزشکی امروزی می دانید چه چیزی را ثابت کرده؟ ثابت کرده آدم وقتی در حال منفی نگریست، به طور طبیعی مکانیزم های بدنش به طرف خطر بیشتر می روند. ضربان قلبش بالا میرود نسبت به شرایط عادی جسمانیش، فشار خونش بالاتر میرود وآسیب های دیگر… .
یک تحقیق روانشناختی در بعضی از کشورها انجام شده، من نتایجش را می دیدم. در نتایجش ذکر شده بود به طور متوسط آدم هایی که بدبین هستند، نسبت به دیگران هفت و نیم سال عمر کمتری می کنند.
- سوء ظن را با بهانه اصلاح دیگران توجیه نکنیم.
خوب چرا؟! مشکلم چی است که به دنبال ایراد دیگران می گردم؟! بله بهانه درست می کنیم و بهانه خوب. همیشه شیطان حاضر است بهانه های فراوان درست می کنیم: [بهانه می کنیم که] «من می خواهم اصلاح کنم، من می خواهم اجازه ندهم، برادر مؤمنم اشکال داشته باشد». بسیار خوب، قبول، ولی اگر می خواهی اصلاح کنی، دقیقاٌ همان طور که برای خودت پیش می آید، دوست داری وقتی اشکالی داشتی دیگران در موردت قضاوت کنند، دقیقاٌ خودت را در زاویه او قرار بده بعد فکر کن ببین چه طور باید در مورد کسی صحبت کنی. آن وقت صحبت کن، تذکر بده.
ما پیروان این ذوات نورانی هستیم. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) کودک بودند، به مسجد می رفتند. (همه این داستان را به برکت آموزش هایی که در محضر بزرگترها و در خانواده های مذهبی دیدیم، خدا را شکر این طور داستان ها را از کودکی می دانیم) کودک بودند به مسجد رفتند. دیدند آن آدم مسن دارد غلط وضو میگیرد. دوستان بزرگوار، غلط وضو میگیرد یعنی نمازش باطل است یعنی باید تذکر داد یا نه؟ [حتما باید تذکر داد] این بزرگواران چکار کردند؟ آمدند و گفتند تو نگاه کن ببین من درست وضو می گیرم یا برادرم.[۱۰] که چه؟ که تذکر را باید آنقدر لطیف گفت، آنقدر به جا گفت که فردی با این سن و با این شرایط احساس رمیدگی و رنجش نکند … .
- آبروی مؤمن محترم است.
برای سوء ظن توجیه قائل می شویم. ولی اجازه بدهید یک روایت دیگر از پیامبر(ص) در محضرتان بخوانم حضرت می فرمایند سه چیز را خداوند نسبت به مومن حرام کرده است «إنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ المُسْلِمِ دَمَهُ» خونش رو (نمی توانید خونش را به راحتی بریزید) «وَ مالَهُ» و نمی توانید نسبت به مال مؤمن تعدی کنید «وَ عِرْضَهُ وَأَنْ یَظُنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْءِ»[۱۱] حرام است. ببینید کنار جان و مال مؤمن، آبرویش را هم گذاشته است.
و در روایت دیگری فرمود آبروی مؤمن مثل حریم کعبه محترم است، نکند کاری کنید که آبروی مومن برود.[۱۲]
جانش، مالش، آبرویش، آبرویش هم با چه؟ با گمان! با احتمال هشتاد درصد! با احتمال زیاد! نکند این اشتباه را انجام بدهیم.
حیفم می آید این روایت پیامبر(ص) را که خیلی هم مشهور هست خدمتتان نخوانم. پیامبر(ص) می فرمایند می دانید مومن مثل چیست؟ می فرمایند «مَثَلُ المؤمنِ کمَثَلِ النَّحلَهِ» مؤمن مانند زنبور است، چرا؟ «إن أکَلَتْ أکَلَت طَیِّبا» وقتی چیزی می خورد خوراکش پاک است، خوراک جسمانی یا خوراک روحانی؟ خوراک فکری هم مطرح است یا فقط خوراک فیزیکی و جسمانی؟ «و إن وَضَعَت وَضَعت طَیِّبا» جایی هم که می نشیند جای پاکیزه ای است و آن مگس است که می نشیند روی بدی ها وزشتی ها. (جالب است که در روایت دیگری مثال منافق را مثال مگس می داند و می فرمایند ببینید چقدر روی بدی ها می نشیند). جمله ادامه این روایت باز هم زیباست حضرت در فرمایش خود که در کنار این که کجا قرار می گیرد جای پاکیزه و جای طیب قرار می گیرد، یک نکته دیگر هم دارد «و إن وَقَعت على عُودٍ نَخِرٍ لَم تَکسِرْهُ»[۱۳] و اگر کجا قرار گرفت؟ اگر بر شاخ پوسیده ای (شاخه های پوسیده چقدر جان دارد؟) حضرت خیلی تمثیل زیبایی به کار می برد می فرمایند: اگر که زنبور روی شاخه پوسیده ای بنشیند نمی شکند! شاخه پوسیده است. [ما این را توجیه قرار می دهیم که] خود شاخه پوسیده است، مگر تقصیر این است؟ خودش مشکل داشت مگر تقصیر من است؟ من که دارم واقعیت را می گویم خودش این کار را کرده است! [اینها توجیهات ما است و پیامبر خدا از آنها نهی کرده است]. احساس نمی کنید این جور حرفها حرف های عادی ما می شود متاسفانه؟
از یک جایی باید شروع کرد. شروع کرد و ساخت و دوباره ساخت. زندگی زمان زیادی به ما مهلت نمی دهد. خودمان و زندگیمان و هوای اطرافمان را اینقدر آلوده نکنیم، به گمان بد و بدبینی. زیرا گمان بد هم خود آدم را زایل می کند و هم ارتباطاتش را کم می کند. گمان بد باعث می شود هم من دیگران را خوب نبینم و نفهمم، فقط زشتی ها را ببینم و هم باعث میشود خودم را عذاب بدهم و آسیب بزنم و به اصطلاح خودم سوهان روح خودم باشم.
خدایا ما را همواره از گمان بد در امان بدار.
صوت سخنرانی:
۱. مائده:۱۰۵.
۲. تحریم:۶.
۳. آل عمران: ۱۰۳.
۴. حجرات:۱۲.
۵. امام باقر علیه السّلام فرمود: سُئِلَ أَمیِرُ المُؤْمَنیِنَ علیه السّلام کَمْ بَیْنَ الحَقِّ وَ البَاطِلِ؟ فَقَالَ أَربَعُ أَصَابِعَ وَ وَضَعَ أَمیِرُ المُؤمِنیِنَ علیه السّلام یَدَهُ عَلَی أُذُنِهِ وَعَیْنَیْهِ، فَقَالَ: مَا رَأَتْهُ عَیْناکَ فَهُوَ الحَقّ وَ مَا سَمِعَتْهُ اُذُناکَ فَأَکْثَرُهُ بَاطِلٌ؛ از امیرالمؤمنین علیه السّلام سؤال شد که فاصله بین حق و باطل چه اندازه است؟ فرمود: چهار انگشت. آن گاه امیرمؤمنان علیه السّلام دست خود را بر گوش و دو چشم خویش گذاشت و فرمود: آن چه چشمهایت ببیند حق است و آن چه گوشت شنیده بیشترش نادرست و باطل است. (بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۹۶)
۶. روایت یافته شده، از ابی بن کعب به نقل از رسول خدا است. وَ قَالَ أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ إِذَا رَأَیْتُمْ أَحَدَ إِخْوَانِکُمْ فِی خَصْلَهٍ تَسْتَنْکِرُونَهَا مِنْهُ فَتَأَوَّلُوا لَهَا سَبْعِینَ تَأْوِیلًا فَإِنِ اطْمَأَنَّتْ قُلُوبُکُمْ عَلَى أَحَدِهَا وَ إِلَّا فَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ حَیْثُ لَمْ تَعْذِرُوهُ فِی خَصْلَهٍ سَتَرَهَا عَلَیْهِ سَبْعُونَ تَأْوِیلًا وَ أَنْتُمْ أَوْلَى بِالْإِنْکَارِ عَلَى أَنْفُسِکُمْ مِنْهُ. (مصباح الشریعه، ص: ۱۷۳؛ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۷۲، ص: ۱۹۶)
۷َ. فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا. (نهج البلاغه، نامه۳۱).
۸. إنَّ حُسنَ الظَّنِّ مِنَ العِبادَهِ. (شهابالاخبار، ص ۳۵۷)
۹. حُسْنُ الظَّنِّ راحَهُ الْقَلْبِ وَ سَلامَهُ الدّینِ (غرر الحکم، حدیث ۴۸۱۶).
۱۰. عُیُونُ الْمَحَاسِنِ عَنِ الرُّویَانِیِّ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مَرَّا عَلَى شَیْخٍ یَتَوَضَّأُ وَ لَا یُحْسِنُ فَأَخَذَا فِی التَّنَازُعِ یَقُولُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنْتَ لَا تُحْسِنُ الْوُضُوءَ فَقَالا أَیُّهَا الشَّیْخُ کُنْ حَکَماً بَیْنَنَا یَتَوَضَّأُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا فَتَوَضَّئَا ثُمَّ قَالا أَیُّنَا یُحْسِنُ قَالَ کِلَاکُمَا تُحْسِنَانِ الْوُضُوءَ وَ لَکِنَّ هَذَا الشَّیْخَ الْجَاهِلَ هُوَ الَّذِی لَمْ یَکُنْ یُحْسِنُ وَ قَدْ تَعَلَّمَ الْآنَ مِنْکُمَا وَ تَابَ عَلَى یَدَیْکُمَا بِبَرَکَتِکُمَا وَ شَفَقَتِکُمَا عَلَى أُمَّهِ جَدِّکُمَا. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج۳، ص: ۴۰۰ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۴۳، ص: ۳۱۹.
۱۱. المحجّه البیضاء، جلد ۵، صفحه ۲۶۸؛ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۷۲، ص: ۲۰۱.
۱۲. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَهً مِنَ الْکَعْبَهِ. (الخصال، ج۱، ص: ۲۷؛ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۶۴، ص: ۷۱).
۱۳. کنز العمال، ۷۳۵.
دیدگاهتان را بنویسید