متن سخنرانی استاد علی مخدوم در شب چهارم محرم (امانتداری حسینی) + صوت
فضایل حسینی
مجلس چهارم: امانت داری حسینی
خلاصه سخنرانی:
|
متن کامل سخنرانی:
* ادای امانت، وظیفه ی اخلاقی مورد غفلت
روایتی در دو شب گذشته محضرتان عرض شد که از اولین نشانه های مومن ذکر کرده بودند که صدق حدیث است و بعد ادای امانت۱. پیرامون صدق، صفا و صمیمیت و صداقت صحبت هایی گذشت. امشب به فراز بعدی این روایت می خواهم اشاره کنم و آن هم ادای امانت است.
ادای امانت هم از آن وظایف دینی است، از آن وظایف اخلاقی است که با جرأت می شود گفت در جامعه ما مظلوم واقع شده است و ای بسا بتوانید بفرمایید که نه، بالاتر از این، گاهی فراموش می شود؛ گاهی فراموش می کنیم که ادای امانت چه جایگاه رفیعی دارد.
* امانت از مصادیق حق الناسی است که خداوند سختگیرانه، آن را رصد خواهد کرد
ادای امانت از مصادیق بارز حق الناس است. حق الناس! روایت داریم خداوند متعال در روز قیامت نسبت به حق الله –یعنی وظایف دینی ای که در مقابل خدا داریم- اگر انسان شرایطش را داشته باشد، زمینه هایی را برای گذشت، غفران، برای بخشش انسان فراهم کرده است: شفاعت؛ احیانا بهانه های مختلفی که خداوند متعال برای غفران انسان فراهم کرده و در آیات و روایات هم برای ما تأکید شده است. اما خداوند در همان روایت قسم یاد کرده است که از حق الناس نگذرد. حق الناس خیلی سخت است.
آیه ی کریمه می فرماید: (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ) ۲ خداوند در کمینگاه نشسته است. می دانید برای چه؟! برای حق الناس! خیلی عجیب است. خداوند متعال نسبت به بندگان از والدین نسبت به فرزندان قطعا مهربانتر است. می گویند یک وقتی خانمی دست فرزندش در دستش بود که پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از راه عبور می کردند. از حضرت سوال کرد: یا رسول الله! من این بچه ام اگر کار بدی بکند، اگر مشکلی برایش پیش بیاید، برایم خیلی سخت است که تنبیهش کنم، بعد شما می فرمایید خدا ما را که بندگانش هستیم، خیلی نزدیکتر از والدین به ما است، ما را عذاب می کند آن هم آن شکلی که گفته شده است؟! حضرت فرمودند: بله و البته خداوند متعال زمینه های فراوانی را فراهم کرده است که عذاب ها به انسان نرسد، ما خودمان راه را بر خودمان می بندیم.
عذابی که در حق الناس است، بحث این نیست که خدا بگذرد. خدا به شرطی می گذرد که ما شاکی نداشته باشیم و در آن روز سخت هر کسی دنبال این است که یک ذره ای بتواند از حقوق خودش دفاع کند؛ خیلی سخت است که ما بتوانیم آنجا رضایت دیگران را جلب کنیم.
* خوف پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از حق الناس
خاطرتان باشد پیامبر مکرم اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روزهای آخر عمرشان بود با یک شرایطی که خود حضرت فرمودند کسالت داشتند، بدن مبارکشان ضعیف شده بود، حتی ذکر کرده اند زیر شانه هایشان را می گرفتند. بالاخره به مسجد رفتند و نمازشان را خواندند سپس برخاستند و به مردم گفتند: اگر کسی بین این جمع هست که حقی بر من دارد، همین جا بیاید تسویه کند. (پیامبر، شخص اول انسانیت، همان که [خدا درباره او فرمود] لولاک لمل خلقت الافلاک) من تحمل آخرتش را ندارم. بعد پیرمردی برخاست و گفت در فلان وقت شما چوب دستی ای را که داشتید بلند کردید که حیوان حرکت کند و حتی نمی خواستید به حیوان بزنید، فقط بلند کردید که حیوان حرکت کند و این چوب دستی شما به بدن من خورد. من درخواست قصاص دارم. فرمود: بروید همان چوب دستی را بیاورید (با وجود همان کسالت). رفتند و آن را آوردند. بعد پیرمرد گفت عذر میخواهم ولی آن وقتی که چوب دستی شما بر بدن من خورد، بدن من برهنه بود. حضرت گفت: هیچ مانعی ندارد، بر بدن من بزن. لباس را جهت قصاص کنار زدند. بعد پیرمرد آمد جای آن قصاص، بدن مبارک پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را بوسد و گفت: دوست داشتم یک ذخیره ای برای خودم داشته باشم. ۳
به بازار عمل با دست خالی من و مهر تو یا مولی الموالی
حق الناس آن جاست که عزیز خدا، بهترین بنده خدا – پیامبر بزرگوار اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم)- هم از آن خوف دارد.
* امانت داری و خوش قول بودن از ویژگی های بارز مومنان است
سوره ی مؤمنون؛ الان امشب موضوع بحثم نیست اما عزیزان مراجعه کنید، یک مناسبت زیبایی دارد [این سوره] با مولای ما، امیرالمومنین (علیه السلام). وقتی این سوره را می خوانیم، اوصاف مؤمنین را یک به یک می شمرد (الذین هم …) در مورد نماز، رفتار، نگاهشان و … . تا به آنجایی می رسد که [می فرماید] (وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون) ۴ [مومنان] کسانی هستند که اگر امانت دستشان دادیم، مراعات می کنند، نسبت به عهدی که می بندند مراعات می کنند.
گاهی به درست یا غلط ذکر می شود که در جامعه ی مسلمانان بدقولی یک امری است که گستره ی فراوان دارد. چرا؟ خوب حتما فاصله گرفتن از این دستورات است.
پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبل از اینکه به رسالت مبعوث شوند، به امین بودن شهرت داشتند؛ امانت دار بودند. همه می دانستند که دست این آدم ، امانت بدهید خیالتان از هر جهت راحت است. چقدر امانت دار مردم هستیم؟
* قرض، مصداق مهم امانت
امانت اشکال مختلف دارد. ممکن است شما وسایلی را در اختیار من بگذارید؛ این از ساده ترین و روشن ترین مصادیقش است. دیگر چه مصداقی دارد؟ قرض گرفتن از مصادیق مهم امانت است؛ کسی پولی را، مالی را، جنسی را از کسی قرض بگیرد. شما نمیتوانید بیشتر از آنچه اجازه دارید در آن تصرف کنید. نه، این که روشن است! [فراتر از آن] شما حق ندارید نسبت به زمانی که به شما قرض داده شده است، مقید نباشید. خیانت است. از آن زمان وقتی می گذرد، شما ضامن مال مردم هستید و خدا نکند انسان مبدأ یک کار زشت قرار بگیرد؛ من از شما پولی را قرض بگیرم دوره ی قرضش بگذرد، با شما بدقولی کنم، بدحسابی کنم، پولتان را دیر پرداخت کنم یا پناه بر خدا در آن امانت خیانت بیشتری بکنم و انکار کنم یا به نوعی نخواهم پس بدهم، این تازه یک منکر است. منکر بعدی چیست؟ این است که شما به بقیه ی مسلمانان هم بی اعتماد بشوید؛ شما بگویید دیگر من به کسی قرض نخواهم داد!
قبول بفرمایید این از آن فضایلی است که در جامعه ی ما دارد فراموش می شود. مسلمان، مومن باید با تمام وجود به عهد و امانتش وفادار باشد. از جمله مصادیق خیانت در امانت آن جایی است که کسی قرض می دهد و انتظارات نامشروع دارد؛ ربا. شرمم می آید در مجلس اباعبدالله محضر شما یادآوری کنم که فرمود ربا چه جور گناهی است.
* در شرکت های هرمی، در حقّ مال و اعتماد دوستان و آشنایان خیانت می شود
مدل های جدید ربا هم که پناه بر خدا می رسد! آدم ها به نام شبکه های هرمی، دوستان خودشان را در دام تطمیع خود می اندازند. معنا ندارد، من می آیم شما را به بهانه ی اینکه بیایید سرمایه گذاری کنید، شاخه های خودم قرار می دهم، می شود یک شبکه بعد غیر از سرشاخه ها کسی سودش را نمی برد. این اکل مال به باطل است قطعا؛ فقها و مراجع ما این را حرام دانسته اند، به جای خودش. امانتداری نیست این! باور کنید آن دوستی که در این معارفه، به من اعتماد می کند و مالش را به نام من سرمایه گذاری می کند، من این طور نمی تونم بگویم امانتدار مالش بوده ام.
* حفظ امانت در پست های اداری با دقت در سیره ی کارگزار امیرالمونین (علیه السلام)
امیرالمومنین (علیه السلام) در شهر حمص یک استانداری داشت. (شهر حمص سومین شهر بزرگ سوریه –شام آن زمان- است. همان که الان جنایت کاران تکفیری به نام اسلام، آن جا را تسخیر کردند و رفتارهایی را انجام می دهند که هیچ انسانی نمی تواند برایش توجیه [انسانی] کند و اصلا انسانی نیست و آن ها به نام دین تمامش می کنند) امیرالمونین (علیه السلام) استانداری را به آن جا فرستادند. مردم آمدند علیه استاندار شکایت کردند و شکایتشان این بود که این آقا صبح ها دیر سر کار می آید. (بزرگوارانی که امانت دار پست های اداری تان هستید، یادتان باشد چند دقیقه ای هم دیر رفتن به معنای این است که من در آن امانتی که به من سپرده شده است نتوانسته ام امانتدار شایسته ای باشم). [شکایت کردند به امیرالمونین که این استاندار] شب ها اصلا پیدایش نیست و اینکه در طول هفته یک روز را تعطیل می کند. امیرالمونین (علیه السلام) برآشفته شد که چرا حقوق مردم این گونه نادیده گرفته می شود؟! استاندار را فراخواند و آمد خدمت حضرت امیر (علیه السلام). حضرت فرمود که شکایت شده از شما و شکایت هم این است. استاندار از حضرت اجازه خواست و گفت: من در این سه مورد، عذر دارم: صبح ها دیر می آیم چون در خانه وظیفه ی پختن نان با من است. تا وقتی که خمیر آماده پختن بشود زمان می برد. من هم این وظیفه را دارم و باید انجام بدهم؛ اما از آن طرف هر مقدار لازم باشد در خدمت مردم می مانم. اما در مورد شب ها. آقا جان ما یک چیزی از شما یاد گرفته ایم و آن هم اینکه روزمان را تقسیم کنیم. بخشی از روزم را در خدمت مردم هستم؛ اما بخشی دیگر را می خواهم خودم را احیا کنم برای فردا، نیاز به ارتباط با خدا دارم و این وقت شخصی را برای عبادت اختصاص داده ام و ترجیح دادم که خیلی اعلام نکنم که آن ساعت چه کار می کنم. و ما چرا در هفته یک روز نیستی؟ گفت: شرمنده ام، من کلا یک دست لباس دارم. روز جمعه هم که باید نماز جمعه حضور پیدا کنم (در زمان حضور امام معصوم نماز جمعه واجب است) و لذا روز شنبه چون خانمم لباسم را می شوید، لباس برای حضور سر کار ندارم. حضرت یک هزینه ای را برای لباس دادند و گفتند این را باید جبران کنید و آن دو عذر هم ایراد نیست. هزار درهم هم در اختیارش قرار داد و گفت یک مقداری به زندگی ات برس. استاندار به حمص برگشت و گفت مسلمان ها رفته بودم خدمت امیرالمومنین (علیه السلام)، شما شکایت من را کرده بودید. (انتقادپذیریش را دقت کنید، استاندار امیرالمومنین را برای جرایمی که نداشت زیر سوال برده بودند) گفت مردم اولا خیلی تشکر می کنم فرصتی شد من بروم خدمت امامم عرضه بدارم و مطمئن شوم که در حق شما خیانت نمی کنم. دوم، آقا در حق شما لطف کرد و یک مبلغ را خدمت شما لطف کردند و الان من یک استاندار پولدار هستم. فایده ام برای شما چیست: فقرا به استانداری بیایید و پول هایتان را دریافت کنید. هزار درهم را بین مردم تقسیم کرد. کمی از آن باقی ماند و وقت کاری تمام شد، به منزل رفت و خانمش به او گفت چه گذشت؟ چه طور بود؟ تعریف کرد. (اینجا هم قابل توجه است خانم ها بدانند که همراهی با تدین همسر بسیار اهمیت دارد). گفت یک مبلغی باقی مانده است. اگر شما چیزی نیاز دارید تقدیم کنم. خانم گفت نه فقط پیشنهادی دارم: زشت است استاندار امیرالمومنین(علیه السلام) نانوایی کند. این پول را به کسی بده و غلامی خریداری کن و کارهای این طوری را به او محول کن. گفت اجازه بده شاید کار لازم تری بشود انجام داد. در همان زمان فقیری در زد. پول را به فقیر داد و به خانمش گفت که نگفتم ممکن است کار لازم تری پیش بیاید، حالا کدامش بهتر است؟ خانمش هم گفت مسلما این یکی بهتر است.
چرا؟ و الباقیات الصالحات خیر. آنچه ما تقدیم می کنیم به نیازمندان، فراموش نکنید –من همیشه این را عرض می کنم- آنچه ما تقدیم نیازمندان می کنیم، لطف در حق آنها نیست، لطف در حق خود ما است. اولا آن یک سرمایه گذاری است که می ماند. ثانیا آدم نیازمند باری را از روی دوش من و شما برداشته است؛ کسی در جامعه اسلامی نیاز داشته باشد، موجب ضمان من و شماست، موجب سرافکندی کسانی است که می توانستند و کمک نکردند. کمک به فقرا برای انسان مسلمان افتخار است.
آنچه ما تقدیم نیازمندان می کنیم، لطف در حق آنها نیست، لطف در حق خود ما است.
عرض میکردم؛ فقط همان حدی که حضرت به او اجازه داده بود لباس تهیه کند، تهیه کرد .
* در حفظ آبرو، اسرار و عیوب دیگران، امانت داری لازم است
وقت خیلی سپری شده اما اجازه دهید باز جنبه ای از امانت های مهم را خدمت شما عرض کنم. سروران بزرگوار ، از جمله امانت هایی که دست من و شما است اسرار دیگران است؛ من بفهمم فلان دوستم این اشکال رادارد. اسرار مردم امانت است. وای به حال انسان اگر امانت داری نکند. (إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ) ۵ ببینید نمی فرماید کسانی که حرف ها را جاهای مختلف نقل می کنند ها! ظرافت آیه کریمه را ببینید (إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ …) کسی “دوست داشته باشد” عیب مردم را جاهای مختلف نقل کند. خیلی دردناک است؛ ظاهرا هیجان بعضی جلسات دورهم نشستن های ما شده است اینکه چطور می شود از دیگری چیزی نقل کرد! اسرار مردم امانت است.
این وقتی است که واقعیت داشته باشد! اگر واقعیت نداشت چه کنیم؟! (وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَه) ۶ این [هم] درباره انسانی است که واقعیت ها را نقل می کند! من درباره این دو آیه، خیلی دیگر صحبت نمی کنم.
حفظ آبروی مردم بر همه واجب است. شنونده هم باشیم به گردنمان است. علمای اخلاق فرموده اند اگر در جلسه ای از کسی بدگویی شد، در جلسه ای غیبت شد، راه شما، وظیفه ی مسلمانی شما این است که به هر نحو شده، شما از آن فرد دفاع کنید. [البته] صحبت از آن نیست که شما هم نمامی کنید.
علمای اخلاق فرموده اند اگر در جلسه ای از کسی بدگویی شد، در جلسه ای غیبت شد، راه شما، وظیفه ی مسلمانی شما این است که به هر نحو شده، شما از آن فرد دفاع کنید.
اجازه بدهید داستانی برایتان نقل کنم: حضرت آیت الله حائری (ره) موسس حوزه علمیه قم، کسی آمد خدمت ایشان و نقلی کرد و گفت آقا پیش فلانی بودم و این حرف را در مورد شما زد، بدگویی کرد (خوب توجه کنید. در مورد ائمه نیست. داریم می گوییم انسان هایی که مثل من و شما هستند اما به تربیت آن بزرگواران درآمده اند) آیت الله حائری گفت: من او را نمی دانم چطوری، چرا و چه شده که این را گفته؛ ولی میدانم تو فاسقی. طرف جا خورد و گفت چرا؟! آیه نبأ ۷ خاطرتون هست؟ إن جاءکم فاسق … اگر کسی آمد خدمت شما فاسق بود و خبری آورد شما [درباره صحت خبر او] تحقیق کنید) چرا ایشان به همین راحتی گفت [تو] فاسقی؟ به خاطر اینکه ولو کان واقعا این اتفاق افتاده باشد، حق ندارد فرد بیاید نقل کند؛ سخن چینی حرام است. فسق و گناه است و برکت را از زندگی ما برمی دارد.
* مال و فرزند از مصادیق امانت الهی
امانت های دیگر الهی را قدر بدانیم. امانت های دیگر الهی، فرزندان ما هستند. امانت الهی، مال ما است که در اختیار همه ی ما قرار گرفته، ولو اندک، امانت خداست. باور کنید روزی از ما خواهند پرسید ما به شما این نعمت ها را دادیم چه کار کردید؟ از ما خواهند پرسید نسبت به فرزندانتان چه کردید؟ من یک روایتی را می خواندم ذکر کرده بود که اگر نسبت به فرزندانتان در تقسیم مالتان توجه نداشته باشید، نسبت به رزاقیت خدا اعتماد کافی ندارید. و در یک روایت دیگری ذکر شده بود که توجه داشته باشید به فرزندانتان نسبت به کمکی که می کنید و تامین معاششان؛ به خاطر اینکه آن ها شما را دریچه ی رزق خودشان می دانند. من نکند کاری کنم فرزندانم احساس کنند خدا در حقشان نعمتی را کم گذاشته است. پناه بر خدا. نعمتهای الهی را قدر بدانیم.
* زندگی کردن بر پایه ی دستورات قرآن و اهل بیت، پاس داشت امانت های پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است
امانت های پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را هم قدر بدانیم. امانت های پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چه هستند؟ ثقلین است. قرآن را باید قدر دانست، اهل بیت (علیهم السلام) را باید قدر دانست؛ اما قرآن را نه برای جلد زرین کردن و در طاقچه گذاشتن و خلاصه خیلی عزت و احترام ظاهری کردن. اهل بیت (علیهم السلام) را نه برای اینکه من به قربان آن ها بروم فقط؛ [بلکه] برای زندگی کردن برپایه ی قرآن و اهل بیت (علیهم السلام).
امانت های پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را قدر بدانیم. ادای امانت به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باید داشته باشیم. فردا در مقابل پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) باید بگوییم امانت هایی که به ما رسیده چه کردیم؟
* امانت داری در سیره معصومان (علیهم السلام)
می دانید امام حسین (علیه السلام) چرا به قاسم بن الحسن اذن میدان نمی داد؟ امانت برادرش بود. شما بروید ملاحظه کنید، علی اکبر را آن قدر سخت نگرفت. [قاسم] امانت برادرش بود. امانت داریش را تحویل داد.
ظاهرا حضرت زهرا(سلام الله علیها) را هم وقتی حضرت علی(علیه السلام) دفن می کردند، خطاب به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) گفتند: آقا این امانت شما… .
نکند این همه می گوییم خدا دشمنان و ظالمان در حق اهل بیت (علیهم السلام) را لعن کند، شامل حال رفتارهای خودمان هم بشود؟! ما ظلم نکنیم در حقشان … .
نکند این همه می گوییم خدا دشمنان و ظالمان در حق اهل بیت (علیهم السلام) را لعن کند، شامل حال رفتارهای خودمان هم بشود؟! ما ظلم نکنیم در حقشان … .
افراشته باد قامت غم / تا قامت زینب است پرچم
حضرت زینب (سلام الله علیها) در روز عاشورا هر کس شهید می شد و امام حسین (علیه السلام) او را به خیمه می آورد، برای استقبال می آمدند؛ ولی وقتی فرزندانش را آوردند حتی از خیمه هم بیرون نیامدند؛ مگر قرار است در مقابل هدیه ای که به خدا می دهیم، چیزی هم طلب کنیم؟ ادای امانت یعنی این … .
فایل صوتی سخنرانی:
سخنرانی (حجت الاسلام و المسلمین مخدوم) - قسمت اول (8.2 MiB)سخنرانی (حجت الاسلام و المسلمین مخدوم) - قسمت دوم (3.9 MiB)
——————————
۱. کان امیر المونین ع یقول ان لاهل التقوی علامات یعرفون بها: صدق الحدیث و اداء الامانه و …( الخصال، ج۲، ص: ۴۸۳)
۲. الفجر : ۱۴
۳. الأمالی( للصدوق)، النص، ص: ۶۳۳،
۴. مومنون:۸
۵. نور: ۱۹
۶. همزه: ۱
۷. الحجرات :۶ . (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمین)
دیدگاهتان را بنویسید