متن سخنرانی استاد عبداللهی- شب اول محرم ۱۳۹۵
«باسمه تعالی»
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین شیخ حسین عبداللهی؛ محرم سال ۱۳۹۵
شب اول – بصیرت و عمل
- دقیق ترین نگرش به واقعه عاشورا، نگرش اهل بیت (ع) است. ایشان این نهضت را در دو کلمه خلاصه میکنند: اول بینش و آگاهی و دوم عمل به وظیفه به موقع.
- زیارتهای مأثور از معصومان (ع) که درس امام شناسی است، قیام عاشورا را به ما معرفی کرده اند. در زیارت اربعین، رمز قیام اباعبدالله علیه السلام و دغدغه او برداشتن ریشه شک و جهالت از جامعه عنوان شده است. بر اساس زیارت وارث، انجام وظایف فردی و اجتماعی، رمز ریخته شدن خون شهدای کربلا دانسته شده است.
- زائر و مسافر به سوی حسین سائر به سمت اصلاح خود و اصلاح اجتماع است. دغدغه مند است.
- اگر به عنوان تکایا و هیئات عزاداری، ادعا میکنیم وارث عاشورا هستیم، باید با اباعبدالله علیه السلام قرابت داشته باشیم. باید فرزندی خودمان را ثابت کنیم. اگر خدای ناکرده اباعبدالله علیه السلام را در زندگی خودمان کشتهایم، دیگر از او ارث نمیبریم، قرابت نداریم ابوت را قبول نکردهایم. و یا اگر به ظاهر قبول کردهایم، ولی سید الشهدا روزی صدبار کشته میشود در منزل و زندگی من، ارثی ندارم و نمیشود ادعا بکنم وارث عاشورا هستم.
- روحیه شناخت عمیق و انجام وظیفه از دهه شصت قمری به دهه شصت شمسی سرازیر شد. همین ایمان اسلامی، کاری کرد معجزه آسا. مادران شهید، هم صدا با مادران شهدای کربلا گفتند «تا سر جدا نگردد مادر رضا نگردد». این جمله محشر است. مادران شهید خواهران شهید همسران شهید همه شدند زینب.
- راه حسینی شدن این است که با همه قلب، چشم، گوش، رأی و اندیشه حسینی شویم. حسینی شدن با زبان کافی نیست.
- دغدغه قبولی عمل، دغدغه انجام وظیفه، یکی از زیباترین عرصههای کربلا است. هیچ کس به اندازه زینب کبری وارث عاشورا و اباعبدالله علیه السلام نیست؛ چون از همه زیباتر عمل کرده است. وقتی در آن گودی قتلگاه قرار میگیرد در آن صحرای محشر، دست زیر آن بدن پاره میبرد عرض میکند «اللهم تقبل»۱ خدایا قبولش کن. دغدغه دارد تازه قبول شد یا نشد.
فرارسیدن ماه محرم الحرام ماه شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش را محضر شما برادران و خواهران گرامی تسلیت عرض میکنم. ان شاء الله هر آنچه صلاح است بر قلب و زبان ما جاری شود و مورد استفاده قرار بگیرد.
- بینش و عمل، دو رکن واقعه عاشورا
در مورد محرم و برداشتهایی که میشود از این ماه سراسر نعمت معنوی داشت، نظریهها، خیلی زیاد است و خیلیها به انواع و اقسام نگرشها این ماه را تحلیل و واکاوی میکنند؛ اما به ذهن من آمد که محضر شما خواهران و برادران گرامی عرض کنم که دقیقترین اندیشه و عمیقترین نگرش به واقعه عاشورا و محرم اباعبد الله علیه السلام نگرش اهل بیت پیامبر و خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) است. اهل بیت نبی مکرم (ص) و طلایه داران بزرگداشت عاشورا و آنهایی که در این ماه مجلس گرفتند به نام و یاد اباعبدالله علیه السلام ، این قیام و این نهضت را در دو کلمه خلاصه میکنند: اول فرمودهاند بینش و آگاهی و دوم عمل به وظیفه به موقع. کربلا را شما از اول تا لحظه آخر رصد کنید، دو عنصر اساسی، کربلا را شکل میدهد: آگاهی و بینش؛ عمل به وظیفه و دستورات الهی. این دو است و هیچ چیز غیر از این نمیشود جایگزین کرد و گفت کربلا غیر از این است. هرکس بخواهد کربلا را غیر از این معنا بکند، تحریف در عاشورا انجام داده است. آگاهی و بینش، عمل به وظایف و دستورات، این دو رکن اساسی عاشورا و کربلا است.
- بصیرت افزایی، رمز قیام اباعبدالله علیه السلام در زیارت اربعین
من صحبت خودم را مستند و مستدل میکنم به زیارت نامههایی که از خود امامان معصوم (ع) رسیده است. زیارت نامه را بخوانیم برادران و خواهران. زیارت نامهها خیلی میتواند در شناخت ائمه (علیهم السلام) به ما کمک بکند. آن شهادتهایی که معمولاً میدهیم، در حقیقت امامان ما دارند امام شناسی میکنند. ما در زیارت اربعین، اباعبدالله (ع) و قیامش را اینچنین معرفی میکنیم:
«أَشْهَدُ» خدایا من شهادت میدهم و تورا شاهد میگیرم «أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ» این قبر، قبر ولیّ تو است. قبر اباعبدالله (ع) را اشاره میکند. «أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ» تو گرامی داشتی این انسان بزرگ و بزرگوار را به شهادت «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ» اباعبدالله (ع) چرا به قتلگاه رفت، سرّ کربلا چه بود؟ هدف کربلا و کربلاییان و عاشوراییان چه بود؟ «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ» در راه تو خون خودش را جان خودش را داد، «لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ» تا ریشه جهل و شک و ریب را از جامعه بردارد. آن چیزی که اباعبدالله علیه السلام دغدغهاش را داشت، جهالت نهادینه شده بود. بینش و آگاهی بخشید اباعبدالله (ع) . آن یک.
- انجام وظایف فردی و اجتماعی، رمز قیام اباعبدالله علیه السلام در زیارت وارث
و دوم آنکه در زیارت وارث میخوانیم. در کنار بصیرتافزایی و علمافزایی که خون اباعبدالله علیه السلام برای او ریخته شد، میخوانیم در زیارت وارث «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ»۲ من این طور کربلا را شناختم. وقتی ما این طور شهادت میدهیم یعنی ما این طور شناختیم، امامان میخواهند ما این طور بشناسیمشان. ما به همه دنیا اعلام میکنیم این خونها ریخته نشد مگر برای انجام وظایف فردی و اجتماعی.
خیلی این دو جمله مهم است: «لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ» و «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ». شما کربلاییان دغدغه وظایف فردی داشتید، اجتماعی داشتید اقتصادی داشتید؛ به هر شکلی شما دغدغه انجام دستوراتتان را داشتید. خدا حسین (ع) را علم کرد تا بازار علم و عمل رونق بگیرد. خون اباعبدالله (ع) برای رونق بازار این دو واژه است: علم و عمل. این هدف نهایی اباعبدالله (ع) و یاران حضرت است. یعنی کسی که میخواهد در صف عاشوراییان باشد باید توشه او از کربلا همین باشد: یک باید بینشش را بالا ببرد و دو باید وظیفهشناس باشد.
- زائر به سوی حسین علیه السلام سائر به سمت اصلاح خود و اجتماع
باز در همین زیارت اربعین(؟)۳ میخوانیم: «أَتَیْتُکَ بِأَبِی وَ أُمِّی» پدر و مادرم فدایت شود، من دارم به طرف تو میآیم. برای چه میآیی؟ برای اینکه پیادهروی کنی؟ برای اینکه هروله کنی فقط؟ برای اینکه سینه بزنی؟ نه! «أَتَیْتُکَ بِأَبِی وَ أُمِّی زَائِراً وَافِداً إِلَیْکَ» ، زیارتت میآیم اما میخواهم به هدفت خودم را مزین کنم. «فَقَدْ جِئْتُکَ هَارِباً مِنْ ذُنُوبِی»، من آدم وظیفهشناسی نیستم، من آدم اهل گناهی هستم. آمدهام «هَارِباً» یعنی فراریم از گناهانم. به سمت چه کسی؟ «أَتَیْتُکَ زَائِراً»، میخواهم خودم را در دریای مطهِّر تو و پاک کننده تو بیندازم. تو پاکی، مرا پاک کن، مرا به وظایف خودم آگاه کن. ما این طوریم من اهل گناهم. یا اباعبدالله (ع) «أَلْتَمِسُ ثَبَاتَ الْقَدَمِ» من میخواهم استوارم کنی در مسیر حق، من میخواهم خودم را اصلاح بکنم. هدف از عاشورا و کربلا، اصلاح اجتماع است و چقدر زیبا ادامه میدهد «وَفِّقْ لِی بِمَنٍّ مِنْکَ» منت سر من بگذارکمکم کن (برای چه؟) «بِمَنٍّ مِنْکَ صَلاحَ مَا أُؤَمِّلُ فِی نَفْسِی» من چند چیز را با تو میخواهم اصلاح کنم. اول نفس خود را. خیلی رذایل در جان من هست. رذایل اخلاقی درون من زیاد است. خودم را میشناسم. هنوز آن طور که باید تقوا در جانم نهادینه بشود نشده است، کمکم کن . (این را در زیارت اربعین میخوانیم هان! اینها همه درس اخلاق است) «صَلاحَ مَا أُؤَمِّلُ فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی» من خانوادهام را هم دوست دارم، میخواهم خانوادهام نیز خانوادهای حسینی شود «وَ وُلْدِی» و بچههایم «وَ إِخْوَانِی» جامعهام. من به فکر اجتماعم نیز هستم. مگر شما [یا اباعبدالله] نبودید؟ مگر شما به وظیفه خود در این زمینه عمل نکردید؟ من نیز میخواهم به وظیفه خود عمل کنم. «وَ مَالِی» یا اباعبدالله (ع) فکر جیبم نیز هستم. نمیخواهم مال حرام در این جیب برود نمیخواهم نان حرام در سفره همسر و فرزندانم برود. نمیخواهم شکم خانوادهام را با هر پولی با هر نانی و با هر آبی سیر بکنم. دغدغه دارم یا حسین! دستم را بگیر. این را همین طور در کربلا که خیلیهایتان توفیق مییابید که به زیارت اباعبدالله (ع) بروید در روز اربعین، بخوانید. کمکمان کن یا اباعبدالله (ع)، نان حلال از تو میخواهم. خانواده خوب از تو میخواهم. زائر و مسافر به سوی حسین سائر به سمت اصلاح خود و اصلاح اجتماع است. دغدغه مند است.
- زیارتنامهها دانشگاه امامشناسی است.
باز تاکید میکنم زیارتنامهها را بخوانیم برادران، خواهران. زیارت نامههای اهل بیت (علیهم السلام) درس است. کمتر از دو هفته پیش ما غدیر را داشتیم. زیارتنامه ای دارد امام هادی (ع) همان امام بزرگواری که جامعه کبیره برای ما به یادگار گذاشته است (السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَهِ؛۴ چطور امامان را به ما میشناساند!) بروید زیارت نامه امام هادی (ع) در روز غدیر را بخوانید چند واحد دانشگاهی میتوان از آن [مطلب] استخراج کرد. ببینید چقدر پر نکته است؛ اصلاً یک دوره تفسیر آیات ولایی قرآن کریم است. با همین نگرش که من میگویم بروید امشب ببینید. در مفاتیح الجنان هم هست: زیارتنامه امام هادی (ع) در روز غدیر خم خطاب به امام معصوم. ببینید چند آیه میآورد! از اول قرآن، وسط قرآن، آخر قرآن. همین طور تطبیق میکند [بر موضوع ولایت]. کربلا را ما چطور میخواهیم بشناسیم؟ این پردههای سیاه که هر ساله نصب میشود نکند خدای نکرده هدف آن را گم بکنیم؟
- اباالفضل العباس علیه السلام مظهر بصیرت و عمل عاشورایی
لذا شما در زیارت حضرت عباس۵ چه میخوانید؟ «أَشْهَدُ لَکَ» خطاب به قمر بنی هاشم «بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَهِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» من شهادت میدهم پیکره تو، روح تو، وجود تو تسلیم محض بود در برابر دستورات ولی امرت و وظایف دینی ات. «وَ التَّصْدِیقِ» خوب جایی تصدیق کردی. افراد بیگانه را تصدیق نکردی، آن را که باید تصدیق میکردی، تصدیق کردی. «وَ الْوَفَاءِ» اهل وفا بودی، بی وفا نبودی «وَ النَّصِیحَهِ» خیرخواه بودی، ثابت کردی خیرخواه هستی «لِخَلَفِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» برای جانشین پیامبر و ذریه ایشان. و این دو جملهای که من عرض کردم هدف کربلا، علم است و عمل. ببینید در زیارتنامه قمر بنی هاشم چطور میآید «أَشْهَدُ أَنَّکَ» در انجام وظایف آدم تنبلی نبودی «لَمْ تَهِنْ» یعنی سست نشدی «وَ لَمْ تَنْکُلْ» یعنی خودت را نباختی «وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى بَصِیرَهٍ مِنْ أَمْرِکَ» هم اهل عمل بودی، هم اهل شناخت بودی. اهل علم و عمل. کربلا عرصه علم است و بصیرت و عمل و انجام به وظایف.
- وارثان عاشورا، پرچمداران علم و عمل دینی اند.
سند چشم انداز تمام تکایا در این کشور، سند چشم انداز تمام مساجد تمام هیئات مذهبی و به طور کلی هر کس خود را وارث اباعبدالله (ع) و وارث عاشورا میداند، همین دو کلمه است باید بصیرت را بالا ببرند باید اهل عمل باشند.
اگر کسی ادعا میکند وارث است، وارث قرابت میخواهد. هر کسی که از هر کسی ارث نمیبرد. وراثت دو شرط دارد قرابت میخواهد و حائل هم نباید باشد. اگر کسی فرزند شخصی باشد، از او ارث میبرد این شرط قرابت است. شرط دوم این است که نباید حایلی بیاید و مانع قرابت شود از ارث. اگر فرزندی پدر خود را بکشد، ارث نمیبرد. به این حائل گویند. ما اگر به عنوان تکایا و هیئات عزاداری، ادعا میکنیم وارث عاشورا هستیم، باید قرابت داشته باشیم با اباعبدالله (ع) ، باید ابوت حسین (ع) را بپذیریم. باید قبول کنیم «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه»۶ باید فرزندی خودمان را ثابت کنیم. اگر خدای ناکرده اباعبدالله (ع) را در زندگی خودمان کشتهایم، دیگر از او ارث نمیبریم، قرابت نداریم ابوت را قبول نکردهایم. و یا اگر به ظاهر قبول کردهایم، ولی سید الشهدا روزی صدبار کشته میشود در منزل و زندگی من، ارثی ندارم و نمیشود ادعا بکنم وارث عاشورا هستم.
- وظیفه شناسی و بصیرت شهدای کربلا
کسی ادعا میکند وارث عاشورا است که مثل مسلم بن عقیل باشد. رضوان خدا بر مسلم بن عقیل. ببینید دو جمله عجیب اباعبدالله (ع) گفته است، یکی درباره علی اکبر (ع) در هنگام شهادت است، همسان همان جمله را درباره مسلم فرموده است. من این مطلب را مطالعه میکردم تعجب کردم. میدانید وقتی علی اکبر (ع) به شهادت میرسد سید الشهدا علیه السلام میفرماید «ولدی علی علی الدنیا بعدک العفا» خاک بر سر دنیا و زندگانی دنیا بعد از علی. همین جمله را هم درباره مسلم دارد. وقتی خبر شهادت مسلم را به اباعبدالله (ع) میدهند، این گونه میگوید: «لا خَیْرَ فِى الْعَیْشِ بَعْدَ هؤُلاءِ». اصلاً زندگانی دنیا دیگر لذتی ندارد، دیگر زندگی دنیا بعد از مسلم و امثال مسلم، فایده ای ندارد. مسلم وظیفه شناس است مسلم امام شناس است. وقتی وارد دارالاماره میشود به او میگویند چرا به ابن زیاد سلام نمیکنی؟ میگوید ابن زیاد کیست؟! ارباب من کس دیگری است. سر از بدن او میخواهند جدا کنند میگوید جدا کنید، السلام علیک یا اباعبدالله، سلام میدهد. سر را جدا میکنند، به پایین پرت میکنند. بدن را هم با فاصله به پایین پرتاب میکنند. این مرد بله، باید در برابر او گفت «لا خَیْرَ فِى الْعَیْشِ بَعْدَ هؤُلاءِ».
عباس … . «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِىٍّ صٌلبَ الإِیمانِ نافِذَ البَصیرَهِ»۷ «صٌلبَ الإِیمانِ» مؤمن بود واقعاً مؤمن بود. و «نافِذَ البَصیرَهِ» این مرد است که وقتی اباعبدالله (ع) میخواهد خطابش بکند، نفس نفیس خود را فدایش میکند: «بنفسی انت یا اخی» جانم فدایت. خیلی حرف است. اباعبدالله میفرماید «بنفسی انت» به قمر بنی هاشم میگوید جانم فدایت شود. وارث عاشورا میخواهیم باشیم، در علم و عمل و بصیرت باید وارثش باشیم.
سعید بن عبدالله حنفی، یکی از شهدای عجیب کربلا است. یکی از آن شهدایی است که امتیازهای عجیبی از اباعبدالله (ع) گرفته اشت. چند نفر بودند که اباعبدالله (ع) وقت شهادت بالای سر آنها رفت. همه شهدا را اباعبدالله (ع) نتوانست بر بالای سرشان حاضر شود. کمتر از ده شهید است. یکی از کسانی که مفتخر میشود به حضور اباعبدالله (ع) بالای سرش، سعید بن عبدالله حنفی است. وقتی سعید بن عبدالله حنفی در خون خود میغلتید، در آن لحظات آخر اباعبدالله (ع) را بالای سر خود میبیند، یک جمله میگوید. یک جمله او هم سوالی است. عرض میکند «أوفیت یا اباعبدالله» من وظیفه خود را خوب انجام دادم؟ کربلا میدان عمل است. اباعبدالله (ع) به او پاسخ میدهد «نعم انت امامی فی الجنه» تو در بهشت پیش روی منی. این افتخاری است برای یک انسان. ولی در سایه عمل به اینجا رسید سعید بن عبدالله. وگرنه میشد از کسانی که به کربلا نیامدند. آنهایی که اهل عمل نبودند، اهل شناخت نبودند، نرسیدند به کربلا یا اگر بودند، رفتند. وارث کربلا باید این دو ویژگی را داشته باشد. «والله اِن قَطعتم یَمینی انی احامی ابداً عَن دینی» من اگر دستم را قطع کنید، دستم را برای چنین جایی میخواستهام، به دست نیاز ندارم، شما آن را قطع کنید. این چشم را آوردهام که برای حسین نابینا بشود. من همه چیز را فدای او میکنم. «انی احامی ابداً عن دینی».
- روح بصیرت و عمل عاشورایی، معجزه دفاع مقدس را رقم زد.
ببینید برادران، این روحیه از دهه شصت قمری به دهه شصت شمسی سرازیر شد؛ روحیه شناخت عمیق و انجام وظیفه. همین ایمان اسلامی، کاری کرد معجزه آسا. مادران شهید، هم صدا با مادران شهدای کربلا گفتند «تا سر جدا نگردد مادر رضا نگردد». این جمله محشر است. مادران شهید خواهران شهید همسران شهید همه شدند زینب. چه کسی گفت «ما رایت الا جمیلا»؟ در ایران اسلامی شعار شد «تا سر جدا نگردد مادر رضا نگردد».
شهدای خودمان را بشناسیم. سری بزنیم به زندگی نامههایشان، سری بزنیم به وصیتنامههای این شهدای ژرف اندیش انقلاب اسلامی و دفاع مقدس. به خدا هیچ چیز غیر از روح کربلا نمیتواند این معجزه را رقم بزند، هیچ چیزی نمیتواند.
مگر ماهاتما نگفت من قطرهای از دریای بیکران کربلا را در هندوستان چکاندم و استکبار را پس زدم. مگر اقبال لاهوری همین را نمیگوید: «موج او چمن ایجاد کرد»، در یک جا میگوید «قطع استبداد کرد». این از کجا است؟ از این روحیه است؛ شناخت عمیق، موقعیت شناسی بالا، عمل به دستورات.
شهید صالح نژاد وقتی برای بار آخر خداحافظی کند، فرزند دو سه سالهاش میپیچد به پاهایش. [فرزندش را] میبوسد.علاقه دارد اما تعلق ندارد. فرق است بین علاقه و تعلق. همه فرزندانشان را دوست دارند، انسانهای پاک اتفاقاً طینتشان خداییتر است، محبتشان هم به همسر و فرزندشان بیشتر است. اما تعلق خاطر ندارند، وابستگی ندارند. فرزندش را بوسید و گفت میخواهی دنیای من بشوی؟! میخواهی مانع بشوی از انجام وظیفهام؟! نه نمیتوانی. کنار گذاشتش و رفت.
پیام سرخ شهیدان سرفراز این است
که در مصاف ستم ایستاده باید مرد
این نکته خیلی مهمی است. لذا برادران خواهران، شخصی آگاه و عالم، اختراع او همین است و جامعه را با این مرگ ایستاده، پیش میبرد و به همه هم میآموزد. هر کس ادعا دارد وارث کربلا است، باید تا این حد بماند که ایستاده بمیرد مثل کربلاییان، مثل شهدای جنگ تحمیلی.
راه حسین و حسینی شدن معلوم است؛ همان راهی است که امام صادق فرمود. امام صادق علیه السلام میفرماید وقتی خواستی به زیارت اباعبدالله علیه السلام بروی، هفت بار بگو «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر». این را هفت بار بگو و بعد هفت بار بگو «لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ»، جواب من به تو یا اباعبدالله مثبت است. و بعد از این دو جمله این طور بگو ِ «إِنْ کَانَ لَمْ یُجِبْکَ بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغَاثَتِکَ وَ لِسَانِی عِنْدَ اسْتِنْصَارِکَ»۸ اگر این بدن وقتی استغاثه میکردی و یاور میطلبیدی در کربلا نبود، «فَقَدْ أَجَابَکَ» من الان جوابت میدهم به پنج شکل «قَلْبِی وَ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ رَأْیِی وَ هَوَایَ عَلَى التَّسْلِیمِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَل» من وجودم را دربست در اختیار تو قرار دادم، با قلب خودم با چشمانم با گوشم با خواهشهایم با رأیم، با اندیشهام؛ همه چیزم حسینی است. حسینی شدن به اینها است؛ چشم باید حسینی شود، قلب و دل باید حسینی شود، زبان باید حسینی شود. خدای ناکرده اگر فاصله دارد اینها، فقط با زبان میشود حسینی، همانی که اباعبدالله (ع) خودش از آن بی زار بود [فرمود]: «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم».۹
- و من اعمالهم مشفقون … !
دغدغه قبولی عمل، دغدغه انجام وظیفه، یکی از زیباترین عرصههای کربلا است. و من عجیبتر بگویم، زینب کبری از همه زیباتر برخورد کرده است، اینجا شورانگیز میشود. هیچ کس به اندازه زینب کبری وارث عاشورا و اباعبدالله (ع) نیست؛ چون از همه زیباتر عمل کرده است. وقتی در آن گودی قتلگاه قرار میگیرد یک جمله میگوید، میگوید خدایا نمیدانم قبول کردی یا نکردی. در آن صحرای محشر، دست زیر آن بدن پاره میبرد عرض میکند «اللهم تقبل»۱۰ خدایا قبولش کن. دغدغه دارد تازه قبول شد یا نشد. اگر قبول نکنی چه کنم! همان دعایی که ابراهیم خلیل کرد همان وقتی که خانه خدا را ساخت عرض کرد «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»۱۱ . خانه خدا را هم بسازی باید دغدغه قبولی آن را داشته باشی، حسین را هم فدا کنی باید اندیشناک باشی بر عمل خودت. اینها نکته است، اینها درسهای کربلا است. عمل بکنیم به وظایف، آن هم «وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ»۱۲ در وصف متقین داریم که متقین کسانی هستند که در عین اینکه وظایف را انجام میدهند ترسناک هم هستند که نکند قبول نشد، نکند به آن ثمر نرسید. خیلی زیبا است «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ».
تمام بکنیم صحبت را، عرض ما در دو کلمه خلاصه میشود و آن اینکه نهضت عاشورا و عاشوراییان در همین دو کلمه است: شناخت عمیق و انجام وظایف. راه اباعبدالله هم با همین دو کلمه ادامه پیدا میکند.
خدایا دست ما را از دامان اباعبدالله (ع) جدا مگردان.
فایل صوتی:
___________________
۱. تهذیبالأحکام، شیخ طوسی ج۶ ص۱۱۳؛ مصباح المتجهد، شیخ طوسی، ص۷۸۸؛ إقبالالأعمال، سیدبن طاووس، ص۵۸۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۹۸، ص۳۳۱: قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی زِیَارَهِ الْأَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلَامُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلَامُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَهِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلَادَهِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَهِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَهِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَهِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلَى خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ … .
۲. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۷۱۷؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۴۲۹ (زیارت وارث).
۳. کتاب المزار- مناسک المزار(للمفید)، النص، ص: ۱۱۱؛ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۶، ص: ۶۰
۴. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص: ۶۰۹
۵. کتاب المزار- مناسک المزار(للمفید)، النص، ص: ۱۲۱
۶. کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص: ۲۶۱
۷. روى أبو عمر البخاری عن المفضل بن عمر، أنه قال: قال الصادق علیه السلام: کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره صلب الایمان جاهد مع أبی عبد اللّه و أبلى بلاء حسنا، و مضى شهیدا (عمده الطالب ص ۳۴۹).
۸. کامل الزیارات، النص، ص: ۲۳۰؛ دو ذ.ر ابدایی در این زیارت یافت نشد.
۹. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۳ .
۱۰. اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان؛ سید عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین، ص۳۷۹.
۱۱. بقره:۱۲۷.
۱۲. نهج البلاغه خطبه ۱۹۳.
دیدگاهتان را بنویسید