عبرتهای عاشورا (2) عمر سعد و دوگانه عقل و نفس
🔴عمر سعد، چگونه عمر سعد شد؟!
بی شک یکی از عبرت آمیزترین، سرگذشتها در کربلا، سرگذشت عمر سعد است.
🔹در واقع عمر سعد فقط یک شخص نیست، نماد و نمایندهی یک جریان و نوعی تفکر است که اگر بر جامعهای حاکم شود، عمر سعدها در آن پرورش مییابند!
او از کودکی با خاندان رسالت آشنا بوده و از جایگاه امام حسین(ع) نزد خدا و رسول(ص) او کاملا آگاه است!
اما، یک #آرزوی دیرینه دارد(یک نقطه ضعف)، دست یافتن به حکومت سرزمین ری!
ابن زیاد این را خوب میداند، بنابراین از همین راه وارد میشود:
حکم حکومت ری را آماده میکند، عمر سعد را فرامیخواند و حکم را به او میدهد اما شرط رسیدن به حکومت ری را رفتن به کربلا و رویارویی با فرزند پیامبر خدا(ص) قرار میدهد!
عمر سعد، مات و مبهوت از آرزویی که در یک قدمی دستیابی به آن است و شرطی که سرانجام آن….
یک شب مهلت می طلبد و تمام شب را با خود فکر می کند. هر بار تصمیم میگیرد، که از رویایی با امام حسین(ع) سرباز زند، تصور حکومت بر سرزمین خوش آب و هوا و پر نعمت ری مانع میشود…
(دو گانههایی که بارها درون هر کدام از ما شکل گرفته ، دوگانهی نفس و عقل)
و بالاخره تصمیم خود را میگیرد:
به کربلا میروم و کاری میکنم بین حسین و عبیدالله صلح ایجاد شود، تا نه حسین را کشته باشم و نه حکومت ری را از دست بدهم.
روز سوم محرم، در راس چهار هزار نفر، به کربلا میآید، در حالی که تصورش را هم نمیکند، چند روز دیگر دستش به خون پسر پیامبر آلوده شود….
امام(ع) در این چند روز، بارها با او سخن میگوید، تا بازگردد، اما عمر سعد بهانه میآورد…
در آخر امام به او میگوید: امید دارم که به فضل خدا از گندم ری نخوری!
و او با طعنه می گوید: اگر گندم آن به من نرسید به جوی آن راضی خواهم بود.
و باز میگردد…
🔹تلاش های عمر سعد برای برقراری صلح نتیجه نمی دهد، نه امام، میپذیرد زیر بار ذلت بیعت با یزید برود و نه شمر میگذارد، عبیدالله پیشنهادهای عمر سعد برای صلح را بپذیرد و روز نهم محرم، با آمدن شمر، همه چیز تمام میشود.
شمر که میآید، همه میدانند که دیگر کار کربلا تمام است…
به عمر سعد می گوید، یا نبرد با حسین را آغاز کن و یا فرماندهی را به من بسپار و….
امان از دنیا طلبی…
عمر سعد فرماندهی را از دست نمی دهد و فردای عاشورا، اولین کسی است که به سمت خیمههای حسینی تیر پرتاب میکند…
🔹به همه میگوید ، شاهد باشید که من اولین تیر را در کربلا پرتاب کردم!!!
#مصطفی_محجوب
دیدگاهتان را بنویسید