متن سخنرانی استاد مخدوم – شب اول محرم ۱۳۹۴
موضوع کلی: قرآن در آینه اباعبدالله(ع)
مجلس اول: همتایی قرآن و امام حسین(ع)
خلاصه سخنرانی:
- بر اساس آیات ابتدایی سوره الرحمن، قرآن کریم برترین جلوه رحمانیت الهی و بزرگترین نعمت خداوند است. از سوی دیگر به موجب حدیث شریف ثقلین که از پیامبر گرامی اسلام(ص) روایت شده است، ائمه(ع) قرآن ناطق هستند؛ به این معنی که گفتار، رفتار و عملکرد اولیای الهی، مانند قرآن کریم سند و منبع دستورات اسلام است و ایشان به موجب آیه تطهیر، الگوی معصوم انسان ها برای دریافت گزاره های دینی هستند.
- اباعبدالله(ع) به عنوان یکی از معصومان(ع)، پیوند و همتایی ویژه ای با قرآن کریم دارد. از سویی در زیارات ماثور از ائمه، ایشان تالی کتاب خداوند و به عنوان کسی که حق این تلاوت را به صورت کامل ادا کرده، معرفی شده اند. از سوی دیگر بر اساس همین زیارات، ایشان را شریک القرآن خطاب می کنیم. شریک بودن به معنای مطلقِ همتایی و همراهی است.
- همتایی قرآن با اباعبدالله(ع) چندین وجه دارد:
الف. هر دو حجت خداوند هستند.
ب. هر دو نعمت و هدیه الهی هستند.
ج. هر دو ودیعه و یادگار پیامبر(ص) هستند.
د. هر دو هادی جامعه انسانی به سوی صراط مستقیم هستند.
ه. هیچ یک ملال آور و خسته کننده نمی شود.
و. گرد کهنگی بر سیمای درخشان هیچ یک از آن دو نخواهد نشست.
ز. هر دو، در جهان تحولی به وجود آوردند.
ح. هر دو نوید رحمت خدا هستند.- همچنین منقولات روایی، حاکی از ارزش والای قرآن کریم نزد اباعبدالله(ع) است. نمونه ای از این اهمیت و ارزش داشتن قرآن نزد اباعبدالله(ع) را در تکریم معلم قرآن فرزندشان که سوره حمد را به کودک آموخته بود می توان مشاهده کرد.
متن کامل سخنرانی:
ان شاء الله و به فضل الهی بنای این را داریم که در این ده شب، آغاز صحبت و عرض بنده با دعای فرج حضرت صاحب الامر(عج) همراه باشد. همه با هم دعای فرج (دعایی که با الهی عظم البلاء آغاز می شود) را می خوانیم و بعد درباره این دعا چند کلمه ای صحبت میکنم.
دعای فرج، دعایی است که ما در آن، بر اساس مضامین آن، از خداوند متعال فرج امت اسلامی و گشایش برای امت اسلام را می خواهیم که مهمترین گشایش، ظهور حضرت ولی عصر(عج) است. دعای دیگری که ما معمولا می خوانیم و خیلی هم دعای خوبی است “اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن … ” دعا برای سلامتی آقا است، نه دعای فرج و ظهور آقا. طبعا آن جایگاه خود را دارد و این دعا [یعنی دعای فرج] نیز باید جایگاه خود را داشته باشد.
ما به فضل الهی در این دهه که به نام اهل بیت(ع) مزیّن است، هر شب سخنرانی را با این دعا آغاز می کنیم و مداحی را با دعای سلامتی حضرت صاحب الامر(عج) آغاز خواهیم کرد.
***
ان شاء الله امشب و شب های آتی، بنا داریم که محور اصلی بحث این باشد که قرآن را از منظر اباعبدالله(ع) ببینیم.
- معنای رحمانیت الهی و یادکردی از چند نعمت مورد غفلت الهی
اولا من درباره قران یکی دو نکته کلی را محضرتان عرض کنم.
مفسر کبیر، شاگرد برجسته علامه طباطبایی، استاد بزرگ حضرت آیه الله العظمی جوادی تعبیری دارند درباره قرآن که برگرفته از قرآن نیز هست. ایشان می فرمایند که سوره الرحمن چنین آغاز می شود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ* الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ» و بعد «خَلَقَ الْإِنْسانَ* عَلَّمَهُ الْبَیانَ». سوره با رحمانیت خداوند آغاز می شود. رحمانیت خداوند در منظر معارف دینی ما، به معنای جلوه ای است که نعمات الهی بر بندگان جاری می شود. خداوند رحمن است، یکی از جلوه های رحمانیت، نعمت های فراوانی است که در زندگی به ما عنایت فرموده است.
چون ذکر از نعمت کردم یک یادآوری هم محضر شریف شما داشته باشم: بسیاری از نعمت های الهی در اختیار ما هستند، ما آنها را به صورت روزمره داریم استفاده می کنیم؛ اما این نعمت های الهی اتفاقا مورد غفلت قرار می گیرند. فکر می کنم همه عزیزان بزرگواری که تشریف دارند از این مفهومی که جناب سعدی ذکر کرده استفاده کرده اند که حداقل نعمتی که به صورت روزمره داریم مورد استفاده قرار می دهیم و اتفاقا روزانه هم فراموشش می کنیم، نفس کشیدن است.
«هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمت شکری واجب». ۱
کسی که ناراحتی تنفسی داشته باشد، متوجه این نعمت می شود؛ زمانی که انسان نتواند به راحتی نفس بکشد. ساده ترین مسئله ای که ما روزمره هزاران بار هم با آن روبروییم و برای ما رخ می دهد.
نعمت های دیگر هم به همین ترتیب؛ نعمتی مانند نعمت پدر و مادر. کسانی که از این نعمت برخوردارند، شاید دقیقا ندانند که چه نعمتی را در اختیار دارند. حتما عزیزان بزرگواری هستند در جمع که از هر دوی این نعمت ها یا یکی از آنها محروم شده اند. اگر به این افراد بگویید آرزوی تکرار چه چیزی از گذشته را داری؟ خیلی از افراد خواهند گفت: اینکه بتوانم لحظه ای را در کنار پدر و مادر سپری کنم.
دوستان ما، اطرافیان ما [همه نعمت های الهی هستند]. باور کنیم که غرق نعمتیم و باور کنیم که قدر نعمت را به خوبی نمی دانیم. فرمود: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ »۲. نمی فرماید اگر شما شکرگزار باشید نعمت شما افزوده می شود؛ بلکه می فرماید اگر شکرگزار باشید، شما بزرگتر می شوید، شما ازدیاد پیدا می کنید؛ به اصطلاح موجب توسعه فردی خود شما می شود. قدردان بودن، تشکر کردن و قدردان نعمت دیگران بودن، موجب توسعه فردی است، موجب بزرگی انسان است. حالا اینکه [با شکرگزاری] نعمتم افزون می شود و برکاتش بیشتر می شود صحبت دیگری است؛ اما خود انسان بزرگ می شود. قدردانی از کسانی که نعمتی در اختیار انسان قرار داده اند، ادب بسیار بزرگی است. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ ».
- قرآن کریم، برترین جلوه رحمانیت الهی و بزرگترین نعمت خداوند
در گستره نعمات الهی، خداوند وقتی می فرماید « الرَّحْمنُ» وقتی سخن از رحمانیت خویش به میان می آورد، پس از آن اشاره دارد که: «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»؛ قرآن، این نعمت الهی، بر شما نازل شد. قرآن را به عنوان اولین جلوه رحمت خود مورد اشاره قرار می دهد. همین جا است که عرض کردم حضرت آیه الله العظمی جوادی ذکر می فرمایند که این نشانه این است که قرآن بزرگترین نعمت خداوند است.
کاش قدر بدانیم …
این نعمت الهی بر بندگان جاری می شود. به عنوان کتاب مقدس ما مسلمانان نازل شده است. حاوی دستورات فراوانی برای زندگی و برای انسانیت است.
- ائمه(ع) قرآن ناطق و الگوی معصوم مسلمانی هستند.
رسول خدا(ص) روایتی را دارند که می فرمایند: «انى تارکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کتابَ اللَّه و عترَتى اهلَ بَیْتى فَأِنَّهُمَا لَنْ یَفتَرِقا حتَّى یَردِا عَلَىّ الحوض»۳ ؛ من دو بار گران بها، دو نعمت گران بها که هم پایه هم هستند، در بین شما به امانت نهاده ام.
ما شیعیان بر اساس روایات، باور داریم که ائمه(ع) قرآن ناطق هستند. این تعبیر در روایات درباره امیرالمومنین(ع) به طور خاص و درباره سایر ائمه(ع) به طور عام وجود دارد که این بندگان شایسته خدا، قرآن ناطقند.
اجازه دهید من نکته ای را در کنار این، خدمت شما عرض کنم: دوستانی که با علوم اسلامی آَشنایی دارند می دانند که ما در علوم اسلامی، گزاره های دینی را می توانیم از چند منبع استخراج کنیم. آنچه بین شیعه و اهل سنت مشترک است، منبع بودن قرآن کریم و سنت است. سنت یعنی گفتار، رفتار و عملکرد اولیای الهی. سنت یعنی گفتار، رفتار و عملکرد رسول خدا(ص). ما شیعیان معتقدیم که سنت شامل گفتار، رفتار و عملکرد ائمه اطهار(ع) هم می شود. ما معتقدیم ائمه دوازده گانه ما معصوم هستند، چنان که پیامبران معصومند. به این معنی که خداوند باید برای ما تضمین کند که این بندگان شایسته الهی، از هر گونه گناه، خطا و اشتباه مبرا هستند؛ امکان ندارد مرتکب خطا شوند.
«إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا»۴ خداوند اراده کرده است که هرگونه پلیدی و هرگونه زشتی از این بزرگان دور بماند. چرا؟ به خاطر همین الگو بودن، به خاطر همین که می خواهد برای ما در کنار قرآن کریم به عنوان سند ذکر بشود. نمی شود خداوند سند عملیاتی و کاربردی برای ما معرفی کند و این سند درش احیانا مشکلی باشد.
لذا به سنت معتقدیم به عنوان سند و مدرک، که هر رفتاری را این بزرگان انجام داده اند، می تواند [منبع فهم گزاره های دینی باشد]. اگر جایی با مراجعه به قرآن، متوجه نشدیم دستور الهی چیست، آن وقت به سنت مراجعه می کنیم. مراجعه به سنت به این معنی است که تمام حرکات و سکنات و گفتار این بزرگان، بر پایه وظایف الهی است و تمام حرکات ایشان، عین بیان نورانی قرآن کریم است. و لذا به امیرالمومنین(ع) قرآن ناطق می گوییم.
- پیوند و همتایی اباعبدالله(ع) با قرآن کریم
اما درباره امام حسین(ع). برای امام حسین(ع) در عید قربان و عید فطر زیارتنامه ای ماثور از معصومین(ع) وجود دارد؛ یعنی صادر شده از معصوم است که ما برای زیارت امام حسین(ع) در این دو روز این زیارت را بخوانیم. در خلال این زیارت، چنین فقره ای را می خوانیم: «اشهد أنک التالی لکتاب الله»۵ من شهادت می دهم که شما –یعنی اباعبدالله(ع)- تلاوت کننده قرآنید.
زیارتنامه ای هست که توصیه شده در شب های قدر برای زیارت اباعبدالله(ع) خوانده شود. می دانید که یکی از اعمال وارد در شب های قدر، زیارت امام حسین(ع) است. ان شاء الله خداوند توفیق دهد شب قدر را درک کنیم، در این شب یادمان باشد ولو به یک سلام به حضرت، این زیارت را به جا آوریم. اما این زیارت، یک زیارت ماثور برای این شب ها است. در این زیارت ما خطاب به اباعبدالله(ع) می خوانیم: «اشهد انّک قد اقمت الصلوه … و تلوت الکتاب حق تلاوته»۶ من شهادت می دهم … که شما قرآن را آن گونه که حق قرآن است، تلاوت می کنید.
از این موارد دقیق تر و مهم تر، فرازی در زیارت اباعبدالله(ع) است که ایشان را خطاب قرار داده عرض میکنیم: «السلام علیک یا شریک القرآن». در اینجا شریک به معنای عرفی، یعنی همراه تجاری نیست. ما در بیان عرفی معمولا به کسی شریک می گوییم که همراه تجاری و اقتصادی شخصی باشد. شریک به معنای مطلقِ همتا است، شریک به معنای همراه است. حالا در یک جا این همتا و همراه در مسائل اقتصادی است و جای دیگر همراهی و همتایی در موضوع دیگری است. به ما توصیه شده است که امام را این گونه خطاب قرار دهیم و عرض کنیم: «السلام علیک یا شریک القرآن»۷. شریک القرآن، یعنی همتایی که آنقدر آموزه های الهی و قرآنی در زندگیش جاری است که عین کتاب الله در عمل است.
گاهی اوقات شیعه متهم به این می شود که نسبت به اولیایش اغراق می کند؛ البته قبول داریم که در جاهایی ممکن است اغراق هم صورت بگیرد و در طول تاریخ کسانی که اغراق کرده اند، بوده اند و مورد غضب ائمه(ع) قرار گرفته اند؛ اما امام حسین(ع) یا هر یک از اولیای الهی، اگر چیزی از طریق ائمه دیگر درباره ایشان ذکر شود، باید توجه کنیم که دیگر آنجا بحث اغراق نیست و در این موارد، نگاه را نیز باید اصلاح کرد. اینکه امام حسین(ع) شریک قرآن است، به معنای این است که حضرت همتای دستورات الهی است؛ قطعا و بدون تردید، امکان ندارد خلاف قرآن که سند مکتوب و نازل شده الهی است [رفتار کند]. قرآن سند مکتوب الهی است که حتی پیامبربزرگوار اسلام(ص) با آن همه عظمتی که داشت، اجازه نداشت در آن دست ببرد. خداوند متعال، به رغم عصمت پیامبر اکرم(ص) باز به ایشان می فرماید: مواظب باش اگر آیات الهی را، آنچه به تو واگذار می کنیم، به درستی به بندگان نرسد، رگ گردن تو را میزنیم. ۸ خداوند می خواهد برای من و شما، مسیر پیامش تضمین شده باشد. مسیر پیامی که پیامبر صادق مصدق الهی است، باید انقدر مطمئن باشد که خداوند با این اطمینان بیان بفرماید که یک لحظه هم اگر بیان دیگری داشت، من جلوی او را می گیرم. عصمت یعنی این.
و امام حسین(ع)، کنار این سند مکتوب است، نه به این معنا که هر کاری که ایشان انجام داد می خواهیم به حساب قرآن بیاوریم، نه، [بلکه یعنی] کاری به غیر از دستورات الهی انجام نمی دهد. اینکه ما بگوییم “هر چه آن خسرو کند شیرین کند” ، به این معنی نیست که ما میخواهیم امام حسین(ع) را به نحوی ببینیم که نستجیر بالله نمونه ای از یک نوع پرستش به حساب بیاید؛ اصلا این وجه نیست. سخن در این است که ما باور داریم این جلوه الهی، کاملا مطابق دستورات الهی رفتار میکند.
- وجوه همتایی قرآن و اباعبدالله(ع)
«السلام علیک یا شریک القرآن». حالا چرا؟ چه وجهی دارد؟ نسبت به چه وجوهی می خواهیم بگوییم امام حسین(ع) شریک قرآن و همتای آن است؟
من امشب می خواهم یک سری از این وجوه را خدمتتان عرض کنم و در شب های آینده درباره برخی آیات [صحبت خواهیم کرد] که حضرت یا آن آیه از قرآن را در بیانات خود تفسیر کرده اند، یا خود حضرت، یا اصحابشان در عمل تفسیر آن را نشان داده اند. می خواهم آن آیات را در این رفتارها ما ببینیم. در واقع تحت عنوانی که برای بحث های این شب ها انتخاب شده است، می خواهیم قرآن را در آیینه امام حسین(ع) مرور کنیم.
عرض کردم که چرا امام حسین همتا و شریک قرآن باشد؟
الف. هر دو حجت خداوند هستند.
اولا امام معصوم یک جلوه اش این است که مسئولیت هدایت مردم را بر عهده دارد و یک جلوه دیگرش این است که نمونه و الگوی عملی مردم است و لذا حجت خدا است. درباره ائمه هدی(ع) ما باور داریم که این ذوات نورانی، حجج الله هستند، حجت های خدا بر ما بندگانند. قرآن حجت بالغه الهی است. پس یک وجه همتایی در این است که هر دو، هم قرآن و هم امام حسین(ع) حجت های خدا هستند. نشانه های بارز خدا هستند، دلیل خدایند.
ب. هر دو نعمت و هدیه الهی هستند.
وجه دوم اینکه هر دو نعمت های خدا هستند که به ما هدیه شده اند. ببینید یک نکته ای را ما باید باور کنیم: اینکه خورشید می درخشد، اینکه خورشید در روز روشنی بخش است، روشنای خورشید برای خود خورشید ثمر دارد یا برای کسانی که نورش را می بینند؟ و اجازه بدهید از زاویه دیگری خدمتتان عرض کنم: به گمان شما ما در روز اگر با شگفتی ابراز کنیم که من دارم میبینم، روز است. این خورشید که نور دارد را من دارم میبینم، این چه خاصیتی دارد برای من؟
به قول مولوی:
مادح خورشید مداح خود است
کسی که می گوید خورشید نورانی و روز روشن است، در واقع مداح خودش است.
اینکه چشمم سالم و نامرمد است ۹
اینکه چشم من سالم است. وقتی روز می شود و خورشید می تابد، اینکه من بگویم دارم روشنایی را می بینم درواقع بیان این است که مردم، من کور نیستم، بدانید؛ وگرنه چیزی به خورشید اضافه نمی کنم با این حرف. و لذا انتظار نداریم که وقتی کسی از روشنایی خورشید تعریف کرد بگوییم دست شما درد نکند خورشید را از مظلومیت درآوردی. خورشید خودش روشن است، دیگران باید از این روشنایی استفاده کنند.
ائمه ما منابع نورند. این منابع نور، روشنای زندگی ما را می توانند تامین کنند. مسلما فایده اش به حال ما است. و لذا نعمت الهی هستند. ما خدا را شکرگزاریم که در شرایطی قرار گرفتیم که این ذوات نورانی را به ما عنایت فرمود که ببینیم. پس هم قرآن و هم امام حسین(ع) و سایر ائمه(ع) اولا نعمت هستند و ثانیا از جانب خداوند به ما هدیه داده شده اند. هر دو نور هدایت الهی هستند، هر دو هم هدیه الهی هستند.
ج. هر دو ودیعه و یادگار پیامبر(ص) هستند.
هر دو بر اساس روایت پیامبر(ص)، امانت های پیامبرند. «انی تارک …». حالا نمی خواهیم درباره این صحبت کنیم که امانت های پیامبر چه شد و به کجا رسید.
د. هر دو هادی جامعه انسانی به سوی صراط مستقیم هستند.
هر دو زمینه های هدایت ما برای صراط مستقیم الهی هستند. هر دو از اموری هستند که ذکر آنها و پرداختن به آنها موجب می شود مومنان ارتقا پیدا کنند؛ یعنی هم قرآن بخوانیم تا هدایت شویم و هم امام حسین(ع)، و دیگر ائمه را بشناسیم و در زندگی خود جاری سازیم تا در مسیر هدایت قرار بگیریم.
ه. هیچ یک ملال آور و خسته کننده نمی شود.
اما اجازه بدهید یکی دو نکته هم از مواردی که خیلی از ما تجربه کرده ایم بگویم: تا کنون دیده اید کسی از خواندن آیه ای از آیات قرآن کریم، احساس ملال کند و از تکراری شدن آن خسته شود؟ چند سال است که در هیئت امام حسین(ع) شرکت میکنیم؟ شده است خسته شویم و بگوییم چرا هر سال؟چرا تکراری نمی شود؟ مثل نفس کشیدن می ماند، نفس کشیدن برای ما تکرار نمی شود. خیلی چیزها تکرارشان ملال آور است اما امام حسین(ع) هم تکرارش ملال آور است؟ قرآن کتاب الهی و برترین نعمت الهی، باز هم فکر میکنید تکرارش ملال آور است؟ ابدا.
و. گرد کهنگی بر سیمای درخشان هیچ یک از آن دو نخواهد نشست.
نکته دیگری بگویم در تکمیل نکته قبل. چرا [امام حسین(ع)] کهنه نمی شود؟ هر کس سنش بیشتر است در این مجلس، تعداد بیشتری محرم را گذرانده است. این افراد خسته ترند یا شور بیشتری دارند؟چرا کهنه نمی شود؟ حجت های خدا کهنه شدنی نیست، ملال آور نیست.
ز. هر دو، در جهان تحولی به وجود آوردند.
هر دوی این حجت های الهی، هم اباعبدالله(ع) و هم قرآن کریم، منشا تحول و رشد انسانیت انسان ها شدند. هر دو منشا ارتقای سطح انسانی انسان ها هستند. آدم ها با این اکسیرهای نورانی، هم با دستورات قرآن و هم با عمل کردن به سنت و سیره اهل بیت(ع) و به طور خاص امام حسین(ع)، جلا پیدا می کنند، رشد پیدا می کنند، انسان تر می شوند.
ح. هر دو نوید رحمت خدا هستند.
هر دو نوید رحمت خدا هستند. یعنی چه نوید رحمت؟ مثالی را خیلی معممولی و عرفی درباره خودمان بزنم بعد ما این مسئله را درباره خداوند متعال هم ملاحظه کنیم. عزیزان بزرگوار، خیلی از شما این تجربه را دارید که یا خود یا یکی از بستگانتان صاحب فرزندید. به هر حال وقتی خیر بچه ای را می خواهیم، راهنمایی ولو کوچکی به او می کنیم. چه زمانی پیوسته ولو غیر مستقیم برای او راهنمایی دارید و تلاش می کنید از هر خوف و خطری نجاتش دهید؟ وقتی خیلی به او علاقه مند هستید. باور کنیم که خدای متعال از پدر و مادر بر ما رحمانیتش بیشتر است. سایه رحمت الهی وقتی بر ما افتاده است که ما اصلا در دنیا نبودیم.
ما نبودیم و تقاضامان نبود / لطف تو ناگفته ما میشنود ۱۰
یا به تعبیر حافظ:
سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد / ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
این اشتیاق، منشا رحمت الهی می شود. رحمت الهی هم از طریق قرآن و هم از طریق این ذوات نورانی بر ما جاری است. پس هم قرآن و هم امام حسین(ع) همتا هستند از این جهت که هر دو مبشران رحمت الهی هستند؛ به خاطر اینکه خداوند با قرار دادن این دو برای ما، به ما یادآوری کرده است که هنوز بر ما توجهی هست.
- ارزش والای قرآن کریم نزد اباعبدالله(ع)
یک نقل روایی درباره امام حسین(ع) بیان کنم و بقیه عرضم را در شب های آینده داشته باشم. معلم قرآنی در زمان امام حسین(ع) بود به نام عبدالرحمن سلّمی. معلم قرآن بچه ها بود. عزیزانی که در جلسات قرآن توفیق خدمت دارید، این توفیق را دریابید، بسیار باارزش است. به بیان نورانی امام حسین(ع) در این نقل توجه کنید.
عبدالحمن سلّمی معلم قرآن بچه ها بود. گویند یکی از فرزندان امام حسین(ع) شاگرد عبدالرحمن بود. وقتی از کلاس قرآن به خدمت اباعبدالله(ع) آمد و امام متوجه شدند که عبدالرحمن به فرزندشان سوره حمد را آموزش داده است. فرزند او الان بلد است سوره حمد را بخواند. اباعبدالله(ع)، هدایای گرانبهایی به او دادند و سپس فرمودند من دهان عبدالرحمن را از در و گوهر پرکنم باز هم کم است. یکی از صحابه امام عرض کرد آقا این کمی زیاد نیست نسبت به چنین کاری؟فقط سوره حمد را آموزش داده است! (این تعبیر از من است) امام فرمود اگر می دانستی کار او چقدر ارزش دارد، این را نمی گفتی. اتفاقا نسبت به این عمل او، باید تقدیر شایسته تری به عمل می آوردم. ۱۱
صوت سخنرانی:
————————————-
۱. گلستان سعدی، دیباچه.
۲. ابراهیم:۷.
۳. این روایت متواتر، با اندک تفاوت در نقل در منابع حدیثی بسیاری آمده است. نظیر: کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص: ۲۳۴؛ الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۱، ص: ۲۹۴؛ الأمالی (للمفید)، النص، ص: ۱۳۵؛ الأمالی (للطوسی)، النص، ص: ۱۶۲ و … .
۴. احزاب: ۳۳
۵. المزار، ص ۱۵۸.
۶. همان، ص ۱۶۸.
۷. همان، ص ۱۴۳.
۸. اشاره به این آیه کریمه دارد: ولو تقول علینا بعض الأقاویل لأخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین* اگر او سخنی دروغ بر ما می بست، ما او را با قدرت می گرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع می کردیم. (حاقه: ۴۴ ـ ۴۶)
۹. مثنوی معنوی، دیباچه دفتر پنجم.
۱۰. مثنوی معنوی، دفتر اول.
۱۱. قیل ان عبد الرحمن السلمى علم ولد الحسین علیه السلام الحمد فلما قرأها على أبیه أعطاه ألف دینار و ألف حله و حشا «۱» فاه درا فقیل له فی ذلک قال و أین یقع هذا من عطائه یعنى تعلیمه. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۴، ص: ۲۴۷)
باسلام
بابت متن و صوت استاد گرانقدر حاج آقا مخدوم نهایت سپاس را دارم.
در صورت امکان زودتر متن و صوت را به اشتراک بگذارید ممنون میشوم.
اجرتان با سید الشهدا
باسلام
صوت سخنرانی رو از قسمت مداحی های هر شب دانلود کنین
جهت اطلاع