یادداشت حجت الاسلام محجوب درباره معرفی کتاب ماه پاره
بسم الله الرحمن الرحیم
معرفی کتاب ماه پاره
کتاب ماه پاره، از تازهترین آثار منتشر شده در حوزه دفاع مقدس در شهرستان دزفول است که توسط برادر ارجمند، جناب آقای #مهدی_تدینی به زیور طبع آراسته شده است.
نویسندهی کتاب، طلبهی متدین و متعهد انقلابی و آشنا به مبانی انقلاب و سیره امامین انقلاب است، که ما بیشتر نام ایشان را در حوزه ذاکری و مداحی اهل بیت(علیهم السلام) شنیدهایم، و کمتر کسی با دیگر فعالیت های علمی و فرهنگی ایشان آشناست.
حاج مهدی، دانش آموختهی ممتاز دانشگاه صنعتی اصفهان است که ترجیح میدهد در کسوت طلبگی به تحصیل ادامه دهد و در این زمینه نیز بسیار موفق بوده و در حال حاضر طلبه درس خارج مدرسه آیت الله ناصری میباشند.
از دیگر فعالیتهای او میتوان به نوشتن مقالههای طلبگی و انقلابی و سردبیری مجلهی خط و نظارت بر نشر آثار آیت الله ناصری را نام برد.
عشق و علاقه و انس او با شهدا سبب شده است تا در اولین اثر مکتوب خود، با عنوان #ماه_پاره، به معرفی شهید والامقام، شهید عبدالحسین نوروزی نژاد بپردازد.
ماجرا از یک عکس در فضای مجازی آغاز میشود و جذبهای که در چهرهی ملکوتی شهید است و پیگیری نام صاحب این عکس ، آشنایی با دوست و سپس برادرِ شهید و…توفیق نگارش کتاب ماهپاره و معرفی این چهرهی آسمانی که دکتر محمد رضا سنگری در مقدمه او را #یوسف_جبههها مینامد.
از ویژگیهای خاص این کتاب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-فصل بندی و انسجام مناسب مطالب
– پرداختن به وجوه مختلف زندگی و شخصیت شهید والامقام
– پرداختن به شخصیت پدر و مادر شهید و اثرگذاری آنها بر شکل گیری و تربیت شهید ( موضوع بسیار مهمی که در بسیاری از آثار شهدایی از آن غفلت شده است)
کتاب در فصول ابتدایی به موضوعاتی نظیر: کودکی و نوجوانی، بلوغ معنوی، خصوصیات اخلاقی ، حضور در عملیاتهای دفاع مقدس پرداخته و سپس روایت شهادت و جستجوهای پس از شهادت، توسط خانواده و همرزمان شهید را به تصویر میکشد.
فصلهای پایانی کتاب نیز عبارتند از: حدیث دیگران، نگاهی به شخصیت پدر و مادر شهید ، حسن ختام و اسناد، عکس ها و دست نوشتهها
در ص۱۴۰ کتاب، آخرین دیدار با شهید، توسط یکی از همرزمان ، اینگونه به تصویر کشیده شده است:
نگران وضعیت بچهها بود. برای حفظ جان آنها و نیز به خاطر اینکه اسیر نشوند به من دستور داد تا آنها را به عقب ببرم. روی حرفش اصرار داشت. من هم گفتم: خب خودت هم بیا با هم به عقب برویم. خودش با آرپی جی مقابل دشمن ایستاد. گفت:
من می مانم و شلیک می کنم تا شما فرصت عقب رفتن داشته باشید و شروع کرد به شلیک کردن.
این آخرین دیدار ما بود….
این شهید والا مقام در دومین مرحله از عملیات بیت المقدس سال ۶۱ ، در ۱۸ سالگی آسمانی شد، اما هیچگاه اثری از پیکر مطهرش یافت نشد. تنها نشان او، کلاه نیم سوختهای بود که بیش از ۳۰ سال همدم خلوت و تنهایی دوست و رفیق صمیمیاش مصطفی آهوزاده بود، و پس از سالها(در اردیبهشت ۹۳) به خانواده شهید تقدیم شد.
او خود، درباره روایت این کلاه نیم سوخته را چنین میگوید:
تعدادی از بچهها برای آوردن جنازهی شهدا به منطقه میروند و هرچه جستجو میکنند «عبدالحسین» را نمییابند و تنها یادگارش را که یک کلاه نیمسوخته است و در عملیات آن را به سر میکرد؛ پیدا میکنند و دیگر هیچ….!
(✍️ مصطفی محجوب – ۹۹/۱۰/۸)
دیدگاهتان را بنویسید