اشعار روضه و نوحه های شب سوم محرم ۱۳۹۵

  • زمزمه:

بابام امشب، خرابه رسیده، که رنگم پریده
شنیدم یه نامرد، سرش رو بریده
ببین عمه، موهام شونه داره، دلم بی قراره
یکی هست بابامو، رو زانوم بزاره
رمق نیست- تو دستام- سیاه و کبودم
آخه از- رو ناقه- زمین خورده بودم
امید قلب صبور اومد
بابا جون از راه دور اومد
نپرسید از موهای سوخته اش
آره از کنج تنور اومد
تار می بینم، غمم بی شماره، چشام سو نداره
میگردم پی اون، لب پاره پاره(با دست)
می میرم از، غم تازیونه، لبت غرق خونه
روی دندون تو، جای خیزرونه
طبق رو- به رومه- غمم بی حسابه(چرا)
آخه این- همون ظرف بزم شرابه
با چوبدستی بر سرت میزد
جلو چشم خواهرت میزد
مدینه هر کی نبود اون روز
منو جای مادرت می زد

شعر و سبک: حمید رمی

 


 

 

  • زمینه:

خورشید روز و شب رقیه
ای قاری سورۀ تبارک
جواب بده یه سؤالو بابا
مَنِ الَّذی قَطَعَ وَریدَک
نکنه تنی که توو قتلگاه بود ( تو بودی ) ۳
نکنه سری که رو نیزه ها بود ( تو بودی ) ۳
حرف بزن ، بابا جواب بده
تشنمه ، یکمی آب بده ۲
خیلی دلم گرفته خیلی حالم خرابه
کاشکی مدینه بودیم نه توی این خرابه
………………………..
آرومتر از همیشه شدم من
با دیدنِ آرامش چشمات
خرابه رو چراغونی کردی
با سرخیِ خونِ روی لبهات
نکنه شهیدِ سر از تن جدا ( تو بودی ) ۳
نکنه سرِ بریده از قفا ( تو بودی ) ۳
شب توی ، خرابه سردمه
بودنت ، دوای دردمه ۲
بابای مهربونم دوریت برام عذابه
کاشکی مدینه بودیم نه توی این خرابه
………………………..
محلّه های یهودی بابا
محل به دخترت نذاشتند
برا پذیراییِ از ما
چیزی به غیرِ سنگ نداشتند
مسافر غریب شام بلا ( تو بودی ) ۳
نکنه بابا توی طشت طلا ( تو بودی ) ۳
چوب میخورد ، روی لب شما
سنگ میخورد ، روی سرم بابا ۲
گریه چه بی امونه روضه چه بی حسابه
کاشکی مدینه بودیم نه توی این خرابه
شعر و سبک: حمید رمی

 


 

 

  • واحد اول:

همش میگم ای دل بابام چه دیر کرده
آخه کجا رفتی تو رو خدا برگرد
خیلی بابا دلم پره، ثانیه هام شده عذاب
از صورتم برات بگم، یا کتکای بی حساب
بیا ببین، چطوری هق هق می کنم
اگه نیای، بدون تو دق می کنم
***
شامیا نامردن چقدر دیدم آزار
خبر داری اصلا؟ بردنمون بازار
تاول پام می سوزه و، همه تنم درد میکنه
فقط همین قَدَر بدون،
زخم طناب، ندیده بودیم که دیدیم
بزم شراب، ندیده بودیم که دیدیم
شعر و سبک: جواد قمری

 


 

 

  • رجز:

بعد از ذکر اباعبدالله
میخوانیم نوحه امشب را
اصحاب کربلا، بسم الله
دختر امام عاشقان زهرای سه ساله
خواهر صف شکن جوان زهرای سه ساله
دلبر ساقی تشنگان زهرای سه ساله
روزی هر روزم، ناله و اشک و آه
یا رقیه ذکرم، یا اباعبدالله
اباعبدالله، اباعبدالله
بعد از ذکر اباعبدالله
میخوانیم نوحه امشب را
اصحاب کربلا، بسم الله
بی قرار لحظه قرار زهرای سه ساله
زینبی و فاطمی وقار زهرای سه ساله
حضرت اسوه انتظار زهرای سه ساله
ای پدر رأس من، روی خاک صحرا
رأس تو بر نیزه، یا اباعبدالله
اباعبدالله، اباعبدالله
شعر و سبک: حمید رمی

 


 

 

  • شور از زبان دختر شهید مدافع حرم

حالا که سایه ت رو سرم نیست
حالا که دستت رو ندارم
حالا که نیستی و نمیشه
سر روی پاهات بذارم

حالا که سهمم از یه بابا
شده یه قابِ روی دیوار
حالا که دوری از تو هر روز
داره میده دلم رو آزار

منم مث رقیه شدم منم غریبم و بی پناه
منم یتیم شهرم ولی آخه برای کدوم گناه

اما نه بابا ، من کجا رقیه کجا

منو نوازش میکنن کسی منو نمیزنه
کسی با طعنه نمیگه بابای تو بی کفنه

من توی بازار نمیرم من نمیرم شام بلا
منو قرار نیست ببرن محلّه ی یهودیا

دلتنگتم بابا ، تو رو خدا بیا
مادر میگه دختر نازم
هدیه ای از بابات آوردم
بیا باهم دعا بخونیم
چادر نماز برات آوردم

میگم به مادرم حالا که
بابام شهیدِ راه عشقه
اگه صبور باشم و عاشق
جهادِ من هم توو دمشقه

منم مث رقیه شدم منم میون موج بلا
منم حماسه میسازم ای شهید راه کرببلا

اما نه بابا ، من کجا رقیه کجا

میون شهر یه کوچه رو به اسم بابام میزنن
منو بغل میگیرن و شونه به موهام میزنن

همه میگن این دخترِ شهیدو احترام کنید
باباش شهید شده به¬جاش شما بهش سلام کنید

دلتنگتم بابا ، تو رو خدا بیا

شعر و سبک: حمید رمی

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *